فیک « حس آشنایی » پارت بیست و دوم
- واقعا نیازی نبود من بیام . خودت که میدونی من ...
+ هیسسس تازه حال لیسو خوب شده و تو رو گفته بیای . بزار بهم اعتماد بیشتری داشته باشه .
& سلام بچه ها خوش اومدین . بیاین تو !
+ سلام . 😊 نه عزیزم . خب لیسو تو گفته بودی دوست پسرم و بیارم . اینم تهیونگه ! 😌
& واقعا ؟ عروسی کردین ؟ 😍
+ نه بابا به اون جا نرسیده که . 😅
& خب خب چطوره که بیاین داخل ؟
- اهم ... این بچه توی بغلتون مال شماست ؟
& آره ...
تهیونگ بچه رو بغل کرد . خیلی بچه دوست داره و من نمیدونستم .
- واقعا بچه بامزه ای دارین . 😍 کاش منم یکی داشتم .😏
+ اهِمممم ... فک کنم وقتشو نداریا تهیونگ ! 😳
- خب ما دیگه میریم . فعلا 👋🏻👋🏻
& آه ... خداحافظ 👋🏻👋🏻
+ خدانگهدار مراقب خودت باش .
وقتی از اون جا برگشتیم که بریم ، تهیونگ منو برد تو یه کافه باکلاس .
+ امروز چطور شد که منو آووردی بیرون ؟
- خب ما دوستیم دیگه ... و دوستا هم با هم وقت میگذرونن . ما هم امروز میخوایم یه خوشی بگذرونیم .
+ هاه خب باشه . ولی این جا خیلی گرونه !
- فک کردی بخواطر تو من خرج نمیکنم . راستی من که بازیگرم آکیکو .
+ خب اینقدر با تو مونده بودم و همچیز برات میخریدم دیگه فک کردم این بارم پول نداری . 🤣
- حواس نداریا ! 😂😂
± بفرمایید سفارشتون .
- آ ... ممنون !
+ خب این چیه ؟ ... تو مشروب سفارش دادی ؟؟؟ 😦
- آره و باید تا آخرشم بخوری .
+ نکنه میخوای مستم کنی ؟ 😳
- منم مست میکنم . خب ... یک دو سه ! بخور .
هر دو با هم دادیم بالا .
+ اَه ! گلوم ... اوخ .
- بخور ببینم لیوان بعدی !
خوردیمو خوردیم و بلاخره مستم کرد ...
#تهیونگ #جونگکوک #فیک #داستان #بخون #لایک #عشق #عاشقانه #دوستی
#love #taehyung #jungkook #bts #kpop #korea #بی_تی_اس
+ هیسسس تازه حال لیسو خوب شده و تو رو گفته بیای . بزار بهم اعتماد بیشتری داشته باشه .
& سلام بچه ها خوش اومدین . بیاین تو !
+ سلام . 😊 نه عزیزم . خب لیسو تو گفته بودی دوست پسرم و بیارم . اینم تهیونگه ! 😌
& واقعا ؟ عروسی کردین ؟ 😍
+ نه بابا به اون جا نرسیده که . 😅
& خب خب چطوره که بیاین داخل ؟
- اهم ... این بچه توی بغلتون مال شماست ؟
& آره ...
تهیونگ بچه رو بغل کرد . خیلی بچه دوست داره و من نمیدونستم .
- واقعا بچه بامزه ای دارین . 😍 کاش منم یکی داشتم .😏
+ اهِمممم ... فک کنم وقتشو نداریا تهیونگ ! 😳
- خب ما دیگه میریم . فعلا 👋🏻👋🏻
& آه ... خداحافظ 👋🏻👋🏻
+ خدانگهدار مراقب خودت باش .
وقتی از اون جا برگشتیم که بریم ، تهیونگ منو برد تو یه کافه باکلاس .
+ امروز چطور شد که منو آووردی بیرون ؟
- خب ما دوستیم دیگه ... و دوستا هم با هم وقت میگذرونن . ما هم امروز میخوایم یه خوشی بگذرونیم .
+ هاه خب باشه . ولی این جا خیلی گرونه !
- فک کردی بخواطر تو من خرج نمیکنم . راستی من که بازیگرم آکیکو .
+ خب اینقدر با تو مونده بودم و همچیز برات میخریدم دیگه فک کردم این بارم پول نداری . 🤣
- حواس نداریا ! 😂😂
± بفرمایید سفارشتون .
- آ ... ممنون !
+ خب این چیه ؟ ... تو مشروب سفارش دادی ؟؟؟ 😦
- آره و باید تا آخرشم بخوری .
+ نکنه میخوای مستم کنی ؟ 😳
- منم مست میکنم . خب ... یک دو سه ! بخور .
هر دو با هم دادیم بالا .
+ اَه ! گلوم ... اوخ .
- بخور ببینم لیوان بعدی !
خوردیمو خوردیم و بلاخره مستم کرد ...
#تهیونگ #جونگکوک #فیک #داستان #بخون #لایک #عشق #عاشقانه #دوستی
#love #taehyung #jungkook #bts #kpop #korea #بی_تی_اس
۱۰.۹k
۱۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.