سلام ای روزگار همیشه پیوسته دور

سلام ای روزگار همیشه پیوسته دور

ای عابران معبر روشنائی

حالا

در این ریتم خاموش و گنگ

در فرود غم ناک این شب تاریک

از هجوم طوفان ها

هست سر های بی شماری بر دار

آشیانه ها ویران

هان برادر!

میعاد ما

این جاست

روی این خاک نجیب

و این درخت تناور

شعر ما، سرود رهائی از غل و زنجیر

و نگاهمان

در انتظار

در طلوعی خروشنده

و لبریز

از ستاره و سروش
دیدگاه ها (۵)

حرم که باشی ،باران هم که ببارد . . . .نــور علی نــور می شود...

دعوتم کردی رضا جان آمدم،با قدم نی بلکه با جان آمدم...با هزار...

به سرم غیر هوای تو تمنایی نیست،بطلب تا که فقط سیر نگاهت بکنم...

از دور نگاهش میکنم . . . . . . لاغر و قد بلند اما ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط