P

진정한 사랑❤
P~1۶
ویو جینا:
رفتم تو اتاق تا لباس انتخاب کنم تا برم
داشتم لباس انتخاب میکردم که یکی اومد
جیمین:هلوو
جینا:های
جیمین:امم داری لباس انتخاب میکنی
جینا:اره بنظرت کدوم رو بپوشم
جیمین: این..خوبه(اسلاید دو)
جینا:جیمین.....حالت خوبه!؟
جیمین:امم چرا
جینا:هیچی اخه کوک نمیزاره جویی لباس باز بپوشی ولی تو میزاری مرسی اوپا
جیمین:برا تشکر کردن از من خودت میدونی که چی میخوام ( ˘ ³˘)♥
جینا:امم باشه بعد بهت میدم نگران نباش حالا هم برو بیرون میخوام لباس بپوشم￣へ￣
جیمین:من که دیدمت همینجا عوض کن بدو نگا نمی کنم ببین *روشو اون ور کرد*
جینا:(ｰ̀дｰ́)باشه نگا نکنی زیر چشمی
جیمین:اوکه+لباسشو پوشید جینا و جیمین برگشت سمتش+
جیمین:امم بیب *کمرشو میگیره به خودش میچسبونه و میبوستش(چقدر کیس داره(／￣(ｴ)￣)／)*خیلی خوشمزه ای
جینا:باشه😊 نگا که نکردی زیر چشمی
جیمین:معلومه که نه من به حرف لیدیم گوش میدم
جینا:خیلی خب من دیگه باید برم*جویی زنگ زد*
مکالمشون:علامت جویی٫ علامت جینا-
٫ الو کجایی
-الو خونم الان میخوام بیام دنبالت
٫نمیخواد بیا بیرون منتظرتم
-اوکه باید
٫بای
پایان مکالمه.
جینا:من دیگه باید برم بای
جیمین:اوکه بای بیبی دبر نکنی
جینا:اوکه*رفتم بیرون عمارت جویی جلو در بود*
جینا:هههه🤣
جویی:چته
جینا:لباسات قبلا که خیلی فرق داشتن(اسلاید دو لباسه جویی)🤣🤣🤣*مرد از خنده😂*
جویی:خفهتو چجوری راضیش کردی چون لباست خیلی بازه🤨🥸
جینا:من راضیش نکردم خودش گف
جویی:چییی!؟
جینا:داشتم لباس انتخاب میکردم گفتم کدوم گف این
جویی:هعیی خوش به حالت خب دیگه بریم تو رانندگی کن*سوار شدن و رفتن*
ویو جیمین:
جینا رف با جویی منم تسمسم گرفتم برم پیشه کوک
تو عمارت کوک:
جیمین:سلام بر مستر جئون چخبر
کوک:سلام بر خان بزرگ پارک جیمین هیچ خبر فقط یه مشکلی دارم
جیمین:چه مشکلی
کوک:جویی باهام قهر کرد
جیمین:چرا!؟
کوک:................

بیا پایین









پایین تر











هنو پایین تر









رسیدی یکم پایین





خب گایز برا امروز بسه فردا دوپارت و روز بعدش دو پارت دیگه میزارم و روز بعد ترش یعنی جمعه کلی پارت میزارم ( ˘ ³˘)♥

لایک و کامنت فراموش نشه حمایت یادتون نره مراقب خودتون باشید بای～(^з^)-♡(♥ó㉨ò)ﾉ♡(♥ω♥*)

#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم