فرش خانه ی مادر بزرگ این شکلی بود. یعنی مادرم میگفت

فرش خانه ی مادر بزرگ این شکلی بود ..
یعنی مادرم میگفت!
فک کنم توی خانشان حوض و ماهی هم داشتند
گل و گلدان هم که بساط بود ...
از همان فانتری های همه مان ...
خانه ی قدیمی کاه گلی با مرغو خروسو گلو گلدانو فرش دستبافت ....
چقد زیباست نه؟(: ....
خواندنش هم لذت دارد ...
ببین چقدر فاصله گرفته ایم از ان دوران ها ...
چقدر لمس نکرده ایم .
چقدر نداریم آن لحظات را ....
که حتی. دیدن عکسو خواندن یک داستان از ان دوران حداقل برای لحظه ای شادمان میکند!!!!!

#فاطمه حیدری
#متخلصم به آهو
#دخترونه #تکست_ناب #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #طنز #تکست_خاص #تنهایی #عشق #عاشقانه #خاصترین #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
دیدگاه ها (۱)

خداروشکر بلاخره رسیداون روزیکه قرار بود به کارام بخندم

به اون درجه از عرفان رسیدم که اخرین باری که حالم بد بود

در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن ..این قضاوت انتقام

این آنکه به انتها رسیده این منم. این جانور گرفتار در دام

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط