رمانعشق

رمان:عشق
پارت:4
*2 ساعت بعد*
ویو ا/ت
*جیهوپ هنوز داشت غر میزد،انقد غر زد که یونگی باهاش دعوا گرف،توی ماشین دعوا شده بود،جونگکوک و تهیونگ داشتن توی گوشی هاشون ور میرفتن،نامجون هم رانندگی میکرد،جین هم داشت از گشنگی میمرد،پس نودل میخوره،منم از دعوا اون دو تا سر درد گرفتم،موبایلم رو برداشتم،توش داشتم میگشتم،رفتم توی تیکتاک..یهو خوردم به پیج هیونجین..وای..اون خیلی خیلی جذابه..عاشقشم..استری کیدز عالین*
جونگکوک:که این طور..
ا/ت:چ مرگته؟
جونگکوک:تو پیج هیونجین میری تو پیج من نه؟
ا/ت:تو که 24 ساعتی ور دلمی،چیکار کنم؟تازه تو نه پست میزاری،نه پروفایل داری،چیکار کنم تو پیجت؟
جونگکوک:پس گوشی رو بزار کنار بیا پیش خودم
ا/ت:گمشو..پرو..
جین:بسه..بزارید خوب غذام رو بخورم..
جونگکوک:چرا اومدم پیش ا/ت تازه داد زدی؟نمیتونستی سر جیهوپ داد بزنی؟
جیهوپ:دهنتو ببند
جونگکوک:نبندم میخوای چیکار کنی؟
یونگی:خفه شید
نامجون:تمومش کنید..با همتونم
جونگکوک:تقصیر جینه..
جین:جیهوپ شروع کرد
جیهوپ:نه خیر یونگی شروع کرد
یونگی:جیهوپ خفه شو..
تهیونگ:تمومش کنید..
جونگکوک:تقصیر من نیست
تهیونگ:مگه گفتم تقصیر توعه
جونگکوک:این برداشت من بود
ا/ت:بسه دیگه(جیغ)
نامجون:*ماشین رو خاموش میکنه*جیهوپ،جونگکوک،جین،یونگی برید پایین،هر وقت ادم شدید تاکسی بگیرید برگردید..
جیهوپ:من نمیرم
ا/ت:گمشو پایین*جیغ*
*هر چهار نفر میرن پایین،بقیه میتونن الان راحت باشن*
تهیونگ:راستی جیمین..خیلی ساکت نیستی؟
جیمین:اخه موچی هایی که جین درست کرده خیلی خوشمزست
تهیونگ:جین میدونه دیگه؟
جیمین:نه
تهیونگ:خدا به دادت برسه..
جیمین:*موچی گاز زدش رو میزاره توی جعبه،دیگه نمیخوره*
ادامه دارد...