الماس من
الماس من
پارت ۳۹
دیوارههای رحمم میسوخت و میخواستم جیغ بزنم اما لبم رو بین دندونم فشار دادم و با ناخونام به پشت جونگکوک چنگ میزدم جونگکوک تند تند اجزای صورتم رو میبوسید با گذشت چند دقیقه اروم خودش رو تکون داد و شروع کرد به تلمبه زدن اه و ناله هام دست خودم نبود هم درد شدیدی داشتم و هم احساس میکردم بین پاهام خونی شده و به ملافه های خونی نگاهی گذرا انداختم..... لذت كم كم سرعت جونگکوک بالا میرفت و ناله هام شدید تر میشد گاهی جونگکوک سمتم خم میشد و صورتم رو غرق در بوسه میکرد و حرف های قشنگی میزد نیم ساعت بعد جونگکوک مردونهای کشید و داخلم خالی کرد. هردو نفس نفس میزدیم جونگکوک کنار من روی تخت افتاد و بعد از منظم شدن نفس هاش من رو محکم بغل ،کرد کمر درد داشتم و نمیتونستم تکون بخورم ، لرزان گفتم: *خیلی درد میکنه جونگکوک روی موهام رو بوسید و شروع کرد به ماساژ دادن پشتم بعد چند دقیقه گفت: اینجا بمون تا وان رو پر کنم بعد از پوشیدن باکسرش به حمام داخل اتاق رفت و شیر آب رو باز گذاشت تا وان پر بشه و بعدش یه دونه توپ کف افشان حمام انداخت داخل حمام و به اتاق برگشت جونگکوک لیلی رو بغل کرد و به حمام برد بین پاهاش رو با آب شست و اون گذاشت داخل وان لیلی اب گرم باعث شد یکم از دردم کم بشه، دستم رو توی آب تكون دادم ویلیام به اتاق برگشته بود من هم حباب های کف رو میترکوندم که صدای در حمام رو شنیدم
هردو نفس نفس میزدیم جونگکوک کنار من روی تخت افتاد و بعد از منظم شدن نفس هاش من رو محکم بغل ،کرد کمر درد داشتم و نمیتونستم تکون بخورم ، لرزان گفتم *خیلی درد میکنه ویلیام روی موهام رو بوسید و شروع کرد به ماساژ دادن پشتم بعد چند دقیقه گفت: اینجا بمون تا وان رو پر کنم بعد از پوشیدن باکسرش به حمام داخل اتاق رفت و شیر آب رو باز گذاشت تا وان پر بشه و بعدش یه دونه توپ کف افشان حمام انداخت داخل حمام و به اتاق برگشت ویلیام لیلی رو بغل کرد و به حمام برد بین پاهاش رو با آب شست و اون گذاشت داخل وان لیلی اب گرم باعث شد یکم از دردم کم ،بشه، دستم رو توی آب تکون دادم ویلیام به اتاق برگشته بود من هم حباب های کف رو میترکوندم که صدای در حمام رو شنیدم برگشتم و دیدم جونگکوک لخت شد و پشت به من داخل وان نشست و من رو کشید توی بغلش دستش و گذاشت رو شکمم و ماساژ داد لبش رو کوتا بوسیدم لبخندی زد و گردنم رو بوسید دوباره افکار منفی به سمتم حجوم اومد ، بعدش؟ بعدش چی میشه؟ ناخداگاه رک :پرسیدم الان ، بعد از این چی میشه؟ ;
پارت ۳۹
دیوارههای رحمم میسوخت و میخواستم جیغ بزنم اما لبم رو بین دندونم فشار دادم و با ناخونام به پشت جونگکوک چنگ میزدم جونگکوک تند تند اجزای صورتم رو میبوسید با گذشت چند دقیقه اروم خودش رو تکون داد و شروع کرد به تلمبه زدن اه و ناله هام دست خودم نبود هم درد شدیدی داشتم و هم احساس میکردم بین پاهام خونی شده و به ملافه های خونی نگاهی گذرا انداختم..... لذت كم كم سرعت جونگکوک بالا میرفت و ناله هام شدید تر میشد گاهی جونگکوک سمتم خم میشد و صورتم رو غرق در بوسه میکرد و حرف های قشنگی میزد نیم ساعت بعد جونگکوک مردونهای کشید و داخلم خالی کرد. هردو نفس نفس میزدیم جونگکوک کنار من روی تخت افتاد و بعد از منظم شدن نفس هاش من رو محکم بغل ،کرد کمر درد داشتم و نمیتونستم تکون بخورم ، لرزان گفتم: *خیلی درد میکنه جونگکوک روی موهام رو بوسید و شروع کرد به ماساژ دادن پشتم بعد چند دقیقه گفت: اینجا بمون تا وان رو پر کنم بعد از پوشیدن باکسرش به حمام داخل اتاق رفت و شیر آب رو باز گذاشت تا وان پر بشه و بعدش یه دونه توپ کف افشان حمام انداخت داخل حمام و به اتاق برگشت جونگکوک لیلی رو بغل کرد و به حمام برد بین پاهاش رو با آب شست و اون گذاشت داخل وان لیلی اب گرم باعث شد یکم از دردم کم بشه، دستم رو توی آب تكون دادم ویلیام به اتاق برگشته بود من هم حباب های کف رو میترکوندم که صدای در حمام رو شنیدم
هردو نفس نفس میزدیم جونگکوک کنار من روی تخت افتاد و بعد از منظم شدن نفس هاش من رو محکم بغل ،کرد کمر درد داشتم و نمیتونستم تکون بخورم ، لرزان گفتم *خیلی درد میکنه ویلیام روی موهام رو بوسید و شروع کرد به ماساژ دادن پشتم بعد چند دقیقه گفت: اینجا بمون تا وان رو پر کنم بعد از پوشیدن باکسرش به حمام داخل اتاق رفت و شیر آب رو باز گذاشت تا وان پر بشه و بعدش یه دونه توپ کف افشان حمام انداخت داخل حمام و به اتاق برگشت ویلیام لیلی رو بغل کرد و به حمام برد بین پاهاش رو با آب شست و اون گذاشت داخل وان لیلی اب گرم باعث شد یکم از دردم کم ،بشه، دستم رو توی آب تکون دادم ویلیام به اتاق برگشته بود من هم حباب های کف رو میترکوندم که صدای در حمام رو شنیدم برگشتم و دیدم جونگکوک لخت شد و پشت به من داخل وان نشست و من رو کشید توی بغلش دستش و گذاشت رو شکمم و ماساژ داد لبش رو کوتا بوسیدم لبخندی زد و گردنم رو بوسید دوباره افکار منفی به سمتم حجوم اومد ، بعدش؟ بعدش چی میشه؟ ناخداگاه رک :پرسیدم الان ، بعد از این چی میشه؟ ;
- ۷.۸k
- ۲۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط