دست های تو

دست های تو
عشق
مثل رد دست تو روی هواست
نمی توانم به کسی ثابتش کنم
یا نشانش دهم
حالم که خوب است
یعنی دستانت از شب گیسوانم عبور کرده است
گیسوانم نفس می کشند.

"چیستا یثربی"
دیدگاه ها (۱)

با چـــــراغی همہ جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس،هیچکس‌ اینجا ...

قسمت بیست وششمادر علی،نزدیک سحررفت.در حالیکه دست رنجورش در د...

دورترین فاصله در دنیا،حتی فاصله‌ی مرگ و زندگی نیست.فاصله‌ی م...

قسمت بیست و پنجمدلم میخواست ریحانه را در آغوش بگیرم.به نظرم ...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

بخاطر چی می گم کمپ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط