(تک پارتی) میدونم بد شده اولین بارم بود تک پارتی نوشتم
(تک پارتی) میدونم بد شده اولین بارم بود تک پارتی نوشتم
نکته!(ا.ت رئیس مافیاس و کوکیم میدونه)
ویو ا.ت
بیدار شدی دیدی ساعت 8:30 صبحه کنارتو نگاه کردی دیدی بانیت بع کیوت ترین شکل ممکن کنارت خوابیده
خیلی اروم بلند شدیو رفتی اشپزخونه صبحونه ی مورد علاقه ی کوکی و درست کردی، پنکیک شکلاتی با شیر موز
داشتی شیر موز درست میکردی که متوجه شدی یکی از پشت بقلت کرده، برگشتیو با صورت و موهای بهم ریخته ی کوکی مواجه شدی
کوکی.صبح بخیر چاگیا
ا.ت. صبح بخیر بانی
ویو کوکی
از خواب بیدار شدم، از بوی خوبی که میومد تونستم حدس بزنم ا.ت چی درست کرده. خوشحال شدم و رفتم پایین ا.ت و از پشت بقل کردم و به هم صبح بخیر گفتیم
ویو ا.ت
ا.ت.بانی برو بشین سر میز تا برات پنکیک و شیر موز بیارم
کوکی رفت نشست توهم براش صبحونه بردی و باهم خوردین
تلفنت زنگ خورد لیسا بود (لیسا دست راست ا.ت و دوست صمیمیشه)
مکالمه :
ا.ت. الو
لیسا.ا.ت امروز باید برید باره کو.کا.ئین تحویل بگیرین
ا.ت. باشه با کوکی میرم امروز نرفته کمپانی
لیسا. تا ۱ ساعت دیگه برید همون جای همیشه گی
پایان مکالمه
ا.ت.بانی باید بریم باره کو.کا.ئین تحویل بگیریم
کوکی.باشه ولی قبلش برام هویج بخر هویجام تموم شده (کیوت)
ا.ت. ای خدا از دست تو باشه
رفتی هویچ گرفتی دادی کوکی
رفتید لباس پوشیدیم یه تیشرت لش و شلوار لش و دستکش و ماسک و کلاه (همه چی مشکی ) ست پوشیدید، کلتتو برداشتی و حرکت کردین و رسیدین
کوکی.ا.ت چرا کسی اینجا نیست ؟
ا.ت.اوناها اونجان بیا
رفتین تحویل گرفتین و بردین عمارتی که اعضای باندت اونجا بودن کو.کا.ئینا و گذاشتیم اونجا
رفتیم خونه درو که باز کردم جفتمون خشکمون زد، بم (سگ کوکی) همه چیو بهم ریخته بود
من و کوک به هم نگاه کردیم و خندیدیم بعد شروع کردیم به جمع کردن خونه بمم که انگار نه انگار همش کار خودشه رفت خوابید
ویو کوک
همه چیو جمع کردیم و فیلم ترسناک دیدیم
ساعت 12:30شب بود که فیلم تموم شد
رفتیم تو اتاق لباس خواب پوشیدیم و خوابیدیم
پرش زمانی به ساعت 3 نصفه شب
فهمیدم ا.ت داره صدام میزنه بیدار شدم
کوک.چیه؟(خوابالو)
ا.ت.کوکی بقلم کن میترسم
کوک.خیر سرت رئیس مافیایی بعد از یه فیلم ترسناک میترسی
ا.ت.یااااااااا
کوکی. بیا بقلم
ا.ت میره بقل کوکیو میخوابن
پایان
نکته!(ا.ت رئیس مافیاس و کوکیم میدونه)
ویو ا.ت
بیدار شدی دیدی ساعت 8:30 صبحه کنارتو نگاه کردی دیدی بانیت بع کیوت ترین شکل ممکن کنارت خوابیده
خیلی اروم بلند شدیو رفتی اشپزخونه صبحونه ی مورد علاقه ی کوکی و درست کردی، پنکیک شکلاتی با شیر موز
داشتی شیر موز درست میکردی که متوجه شدی یکی از پشت بقلت کرده، برگشتیو با صورت و موهای بهم ریخته ی کوکی مواجه شدی
کوکی.صبح بخیر چاگیا
ا.ت. صبح بخیر بانی
ویو کوکی
از خواب بیدار شدم، از بوی خوبی که میومد تونستم حدس بزنم ا.ت چی درست کرده. خوشحال شدم و رفتم پایین ا.ت و از پشت بقل کردم و به هم صبح بخیر گفتیم
ویو ا.ت
ا.ت.بانی برو بشین سر میز تا برات پنکیک و شیر موز بیارم
کوکی رفت نشست توهم براش صبحونه بردی و باهم خوردین
تلفنت زنگ خورد لیسا بود (لیسا دست راست ا.ت و دوست صمیمیشه)
مکالمه :
ا.ت. الو
لیسا.ا.ت امروز باید برید باره کو.کا.ئین تحویل بگیرین
ا.ت. باشه با کوکی میرم امروز نرفته کمپانی
لیسا. تا ۱ ساعت دیگه برید همون جای همیشه گی
پایان مکالمه
ا.ت.بانی باید بریم باره کو.کا.ئین تحویل بگیریم
کوکی.باشه ولی قبلش برام هویج بخر هویجام تموم شده (کیوت)
ا.ت. ای خدا از دست تو باشه
رفتی هویچ گرفتی دادی کوکی
رفتید لباس پوشیدیم یه تیشرت لش و شلوار لش و دستکش و ماسک و کلاه (همه چی مشکی ) ست پوشیدید، کلتتو برداشتی و حرکت کردین و رسیدین
کوکی.ا.ت چرا کسی اینجا نیست ؟
ا.ت.اوناها اونجان بیا
رفتین تحویل گرفتین و بردین عمارتی که اعضای باندت اونجا بودن کو.کا.ئینا و گذاشتیم اونجا
رفتیم خونه درو که باز کردم جفتمون خشکمون زد، بم (سگ کوکی) همه چیو بهم ریخته بود
من و کوک به هم نگاه کردیم و خندیدیم بعد شروع کردیم به جمع کردن خونه بمم که انگار نه انگار همش کار خودشه رفت خوابید
ویو کوک
همه چیو جمع کردیم و فیلم ترسناک دیدیم
ساعت 12:30شب بود که فیلم تموم شد
رفتیم تو اتاق لباس خواب پوشیدیم و خوابیدیم
پرش زمانی به ساعت 3 نصفه شب
فهمیدم ا.ت داره صدام میزنه بیدار شدم
کوک.چیه؟(خوابالو)
ا.ت.کوکی بقلم کن میترسم
کوک.خیر سرت رئیس مافیایی بعد از یه فیلم ترسناک میترسی
ا.ت.یااااااااا
کوکی. بیا بقلم
ا.ت میره بقل کوکیو میخوابن
پایان
۴.۷k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.