مافیای من
مافیای من
پارت ۱
ویوا/ت داشتم واسه خودم قدم میزدم که یهو دیدم یکی که همه چیش مشکیه که حتا قیافشم معلوم نبود یه ماسک با یه کلاه یه تیشرت لشو یه شلوارجین مشکی که کلت دستشه با کلت یکیو زد خواستم فرار کنم که یه دفعه از پشت یچیزی خورد به سرمو سیاهی
ویو جیمین
داشتم یکی از افراد سوهو رو میکشتم (سوهو دشمن جیمینه) که یکی منو موقعه کشتنش دید خواست فرار کنه که بیهوشش کردم رفتم عمارت خودم گزاشتمش رو تخت یکی از اتاقا تا بهوش بیاد
چند دقیقه بعد
ویو ا/ت
بیدار شدم که دیدم داخل یه اتاق رو یه تختم
که اصلا نمیدونستم کجام رفتم خواستم درو باز کنم که دیدم در قفله همون داد زدم گفتم: کسی اینجا نیس
ویو جیمین
صدای دختره اومد فهمیدم بهوش اومده
رفتم درو باز کردم دیدم رو تخت نشسته
ا/ت: تو کی هستی چرا منو اوردی اینجا
جیمین: من بزرگ ترین مافیای کره جنوبی ینی جیمین هستم تو هم بخاطر این که منو موقع کشتن کسی دیدی الان اینجایی
ا/ت: میخای با من چیکار کنی
جیمین: تو زندانیه منی پس بزا قانونای اینجارو بهت بگم
یک بدون اجازه ی من کاری انجام نمیدی
دو باید حرفای منو گوش کنی
سه فرار کنی یا قانونا رو رعایت نکنی مجازات میشی
چهار منو جیمین صدا میکنی
پنج گوشیت دست من میمونه حق نداری بدون اجازه به گوشیت دست بزنی
فعلا همینا واست بسه راستی تو کمد هرچقدر بخای لباس هست و هرچی خاستی به خدمتکار بگو
ا/ت: بغض کرده بودم جلو خودمو گرفتمو گفتم چشم
جیمین: انقدرم باهام رسمی حرف نزن
بعد از اتاق رفتم بیرون
جیمین: میخاستم بکشمش اما احساس میکنم عاشقش شدم
ویو ا/ت
از اتاق رفت بیرون منم رو تخت دراز کشیدم
که یهو...
ادامه دار
خیلی بد شد اولین فیکم بود اگه خوشتون اومد لایک کنید
پارت ۱
ویوا/ت داشتم واسه خودم قدم میزدم که یهو دیدم یکی که همه چیش مشکیه که حتا قیافشم معلوم نبود یه ماسک با یه کلاه یه تیشرت لشو یه شلوارجین مشکی که کلت دستشه با کلت یکیو زد خواستم فرار کنم که یه دفعه از پشت یچیزی خورد به سرمو سیاهی
ویو جیمین
داشتم یکی از افراد سوهو رو میکشتم (سوهو دشمن جیمینه) که یکی منو موقعه کشتنش دید خواست فرار کنه که بیهوشش کردم رفتم عمارت خودم گزاشتمش رو تخت یکی از اتاقا تا بهوش بیاد
چند دقیقه بعد
ویو ا/ت
بیدار شدم که دیدم داخل یه اتاق رو یه تختم
که اصلا نمیدونستم کجام رفتم خواستم درو باز کنم که دیدم در قفله همون داد زدم گفتم: کسی اینجا نیس
ویو جیمین
صدای دختره اومد فهمیدم بهوش اومده
رفتم درو باز کردم دیدم رو تخت نشسته
ا/ت: تو کی هستی چرا منو اوردی اینجا
جیمین: من بزرگ ترین مافیای کره جنوبی ینی جیمین هستم تو هم بخاطر این که منو موقع کشتن کسی دیدی الان اینجایی
ا/ت: میخای با من چیکار کنی
جیمین: تو زندانیه منی پس بزا قانونای اینجارو بهت بگم
یک بدون اجازه ی من کاری انجام نمیدی
دو باید حرفای منو گوش کنی
سه فرار کنی یا قانونا رو رعایت نکنی مجازات میشی
چهار منو جیمین صدا میکنی
پنج گوشیت دست من میمونه حق نداری بدون اجازه به گوشیت دست بزنی
فعلا همینا واست بسه راستی تو کمد هرچقدر بخای لباس هست و هرچی خاستی به خدمتکار بگو
ا/ت: بغض کرده بودم جلو خودمو گرفتمو گفتم چشم
جیمین: انقدرم باهام رسمی حرف نزن
بعد از اتاق رفتم بیرون
جیمین: میخاستم بکشمش اما احساس میکنم عاشقش شدم
ویو ا/ت
از اتاق رفت بیرون منم رو تخت دراز کشیدم
که یهو...
ادامه دار
خیلی بد شد اولین فیکم بود اگه خوشتون اومد لایک کنید
۱۰.۵k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.