- تو چشاش زل زدم و گفتم :
- تو چشاش زل زدم و گفتم :
تو . . ! تو چقدر خوشگلی . .
دست برد توی موهاش ك زیر شال پنهونشون کنه و وقتی آوردش پایین
دیدم ك گونهش سرخ شده و لبهاش
کمی کشیدهتر . .
با کلی مکث جواب داد : تو قشنگ میبینی . .
روم رو برگردوندم و گفتم : آره خب اون
خانمی هم ك از انتهای کوچه رد میشد
خیلی قشنگ بود !
سرش رو چرخوند و گفت : کو ! کدوم
خانم ?!
لبخند زدم و گفتم : دیدی ! من فقط
قشنگها رو میبینم و تو نمیبینی . .
گفت : بسه دیگه اینقدر لوس بازی ؛ اون
جا ك خانمی نیست !
گفتم : نیم ساعت پیش از انتهای کوچه میاومدی سمتم دیدمت خب ؛
دستش رو بلند کرد و آروم زد روی شونهم و گفت : این قدر دلبری نکن
ضعف میکنم میافتم رو دستت . .
گفتم : عیبی نداره من ك خیلی وقته
ضعف کردم و افتادم روی دستت یه کم
هم شما عزیز و دلبر . .
گفت : امان از این زبونت ؛
گفتم: الهی شکر ك اونم در رکاب
شماست ، دعاگو و مخلص ؛
دیگه نتونست تحمل کنه ، بغلم کرد !
‹ عشق آدم رو جسور میکنه : )!💙'🔓›
±آصفگنجی
#عشق ، #عکس ، #ویسگون
تو . . ! تو چقدر خوشگلی . .
دست برد توی موهاش ك زیر شال پنهونشون کنه و وقتی آوردش پایین
دیدم ك گونهش سرخ شده و لبهاش
کمی کشیدهتر . .
با کلی مکث جواب داد : تو قشنگ میبینی . .
روم رو برگردوندم و گفتم : آره خب اون
خانمی هم ك از انتهای کوچه رد میشد
خیلی قشنگ بود !
سرش رو چرخوند و گفت : کو ! کدوم
خانم ?!
لبخند زدم و گفتم : دیدی ! من فقط
قشنگها رو میبینم و تو نمیبینی . .
گفت : بسه دیگه اینقدر لوس بازی ؛ اون
جا ك خانمی نیست !
گفتم : نیم ساعت پیش از انتهای کوچه میاومدی سمتم دیدمت خب ؛
دستش رو بلند کرد و آروم زد روی شونهم و گفت : این قدر دلبری نکن
ضعف میکنم میافتم رو دستت . .
گفتم : عیبی نداره من ك خیلی وقته
ضعف کردم و افتادم روی دستت یه کم
هم شما عزیز و دلبر . .
گفت : امان از این زبونت ؛
گفتم: الهی شکر ك اونم در رکاب
شماست ، دعاگو و مخلص ؛
دیگه نتونست تحمل کنه ، بغلم کرد !
‹ عشق آدم رو جسور میکنه : )!💙'🔓›
±آصفگنجی
#عشق ، #عکس ، #ویسگون
۱۸.۲k
۲۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.