P3
بیونگ:شب خوش جناب جئون
بیونگ سوار ماشینش میشه و میره
جیمین:یکی بیاد این جنازِ رو جمع کنه
یکی از بادیگاردا:چشم قربان
جنازِ رو جمع میکنن میرن داخل خونه
جیهوپ:پس بگو برای سیگنالش قطع شد
جونگ کوک:دیگه داره از حد میگذرونه
نامجون:بنظرم تو داری این کار رو میکنی
جونگ کوک:چی داری میگی هیونگ
جین: نامجون راست میگه سه بار محموله هاسو دزدی هیچی بهت نگفت بس نبود یه جاسوسم گذاشتی تو خونش
جونگ کوک:هیونگ ما رقیب همیم انتظار داری چیکار کنم
جیمین:انتظار داریم که زیاد روی نکنی
جونگ کوک:الان شما طرف اونین یا من
تهیونگ:بس کنید بچه ها الان وقت این نیست جونگ سو رسما ما رو تهدید کرد
شوگا:راست میگه اون پسری که من میشناسم تا تلافی نکنه دسست بر نمیداره
جونگ کوک:بیاد جای ما مشخصه مشکلی نداریم
جونگ کوک میره تو اتاقش میخوابه
نامجون:این بچه اخر سر کار دست خودش میده
جین و شوگا پوفی میکش و میرن میخوابن بعد از اونا بقیه میرن بخوابن
صبح
جونگ کوک ویو
دیشب اصلا نتوستم بخوابم همش به این فکر میکردم اون عوضی میخواد چطوری ازم انتقام این سه تا محموله رو بگیره
مطمئن بودم که بی جواب نمیمونه بلند شدم رفتم یه اب به دست و صورتم زدم و رفتم پایین خدمتکارا میز رو چیده بودن رفتم تو اتاق کارم داشتم به این فکر میکردم که چیکار کنیم که جین اومد تو
پایان جونگ کوک ویو
جین:جونگ کوک منو نامجون داریم میریم برای بار ها
جونگ کوک: باشه مواظب باشین
جین میره اما هیچکدوم از اونا نمیدونن که تو اون اتاق شنود هست و میونگ یو داره همه چیز رو میشنوه
میونگ سو:بیونگ سریع یکی رو میزاری اینا رو تعقیب کنن محمولشون رو میخوام
بیونگ:اها پس شروع کردی
میونگ سو:درسته برو دست پر بر گردی
چهار ساعت بعد
گوشی میونگ سو زنگ میخوره
میونگ سو:الو بیونگ چی شد
بیونگ:سلامتو چیکار کردی
میونگ سو:سلام دِ بگو دق کردم گرفتیش
بیونگ:پس چی فکر کردی
میونگ سو:افرین پسر
بیونگ:دارم میام خونه
نامجون و جین میرن خونه
جین:جونگ کوک کجایی
تهیونگ:چی شده بچه ها
نامجون:محموله ها رو دزدیدن
تهیونگ:چی کی کجا
نامجون:ما رفتیم تحویل بگیریم در کانتینر رو باز کردیم خالی بود
جونگ کوک میاد پایین
جونگ کوک:چی شده هیونگ چرا خونه رو گذاشتی رو سرت
جین:محموله ها نیست دزدیدنش
جونگ کوک:چی گفتی
جین:همون که شنیدی
جونگ کوک:پس شروع کرد انتظار داشتم زودتر شروع کنه
جین:چی داری میگی ما یه محموله داشتیم اندازه هر سه تا محموله اون.....نه نه صبر کن کار خودشه
تهیونگ:کارش رو یه سره کرده
نامجون:از کجا فهمیدن
جونگ کوک:نکنه تعقیب تون کردن
جین:نمیدونم اما مشکل اینه از کجا فهمیدن که امروز کار داریم تا امروز تعقیبمون کردن
شوگایه دفعه میاد وسط میگه
شوگا:جاسوس داره یعنی در واقع داره برابر تلافی میکنه
بیونگ سوار ماشینش میشه و میره
جیمین:یکی بیاد این جنازِ رو جمع کنه
یکی از بادیگاردا:چشم قربان
جنازِ رو جمع میکنن میرن داخل خونه
جیهوپ:پس بگو برای سیگنالش قطع شد
جونگ کوک:دیگه داره از حد میگذرونه
نامجون:بنظرم تو داری این کار رو میکنی
جونگ کوک:چی داری میگی هیونگ
جین: نامجون راست میگه سه بار محموله هاسو دزدی هیچی بهت نگفت بس نبود یه جاسوسم گذاشتی تو خونش
جونگ کوک:هیونگ ما رقیب همیم انتظار داری چیکار کنم
جیمین:انتظار داریم که زیاد روی نکنی
جونگ کوک:الان شما طرف اونین یا من
تهیونگ:بس کنید بچه ها الان وقت این نیست جونگ سو رسما ما رو تهدید کرد
شوگا:راست میگه اون پسری که من میشناسم تا تلافی نکنه دسست بر نمیداره
جونگ کوک:بیاد جای ما مشخصه مشکلی نداریم
جونگ کوک میره تو اتاقش میخوابه
نامجون:این بچه اخر سر کار دست خودش میده
جین و شوگا پوفی میکش و میرن میخوابن بعد از اونا بقیه میرن بخوابن
صبح
جونگ کوک ویو
دیشب اصلا نتوستم بخوابم همش به این فکر میکردم اون عوضی میخواد چطوری ازم انتقام این سه تا محموله رو بگیره
مطمئن بودم که بی جواب نمیمونه بلند شدم رفتم یه اب به دست و صورتم زدم و رفتم پایین خدمتکارا میز رو چیده بودن رفتم تو اتاق کارم داشتم به این فکر میکردم که چیکار کنیم که جین اومد تو
پایان جونگ کوک ویو
جین:جونگ کوک منو نامجون داریم میریم برای بار ها
جونگ کوک: باشه مواظب باشین
جین میره اما هیچکدوم از اونا نمیدونن که تو اون اتاق شنود هست و میونگ یو داره همه چیز رو میشنوه
میونگ سو:بیونگ سریع یکی رو میزاری اینا رو تعقیب کنن محمولشون رو میخوام
بیونگ:اها پس شروع کردی
میونگ سو:درسته برو دست پر بر گردی
چهار ساعت بعد
گوشی میونگ سو زنگ میخوره
میونگ سو:الو بیونگ چی شد
بیونگ:سلامتو چیکار کردی
میونگ سو:سلام دِ بگو دق کردم گرفتیش
بیونگ:پس چی فکر کردی
میونگ سو:افرین پسر
بیونگ:دارم میام خونه
نامجون و جین میرن خونه
جین:جونگ کوک کجایی
تهیونگ:چی شده بچه ها
نامجون:محموله ها رو دزدیدن
تهیونگ:چی کی کجا
نامجون:ما رفتیم تحویل بگیریم در کانتینر رو باز کردیم خالی بود
جونگ کوک میاد پایین
جونگ کوک:چی شده هیونگ چرا خونه رو گذاشتی رو سرت
جین:محموله ها نیست دزدیدنش
جونگ کوک:چی گفتی
جین:همون که شنیدی
جونگ کوک:پس شروع کرد انتظار داشتم زودتر شروع کنه
جین:چی داری میگی ما یه محموله داشتیم اندازه هر سه تا محموله اون.....نه نه صبر کن کار خودشه
تهیونگ:کارش رو یه سره کرده
نامجون:از کجا فهمیدن
جونگ کوک:نکنه تعقیب تون کردن
جین:نمیدونم اما مشکل اینه از کجا فهمیدن که امروز کار داریم تا امروز تعقیبمون کردن
شوگایه دفعه میاد وسط میگه
شوگا:جاسوس داره یعنی در واقع داره برابر تلافی میکنه
۳۸.۴k
۱۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.