هفتم محرم الحرام
▪ ️ هفتم محرم الحرام
ماهی من سوی آب، راه ندارد
بهر تلظّی به سینه، آه ندارد
لالهی من بس که داغ تشنهلبی دید
جز لب خشکیده و سیاه ندارد
رنگ رُخش گشته رنگِ عارضِ مهتاب
رنگ به رخ، غیر رنگ کاه ندارد
بس که رمق رفته از هلالِ دو چشم
جلوهی او را هلالِ ماه ندارد
کیست بر این غنچه شبنمی برسانَد؟
کز عطش آبی به بوسهگاه ندارد
.
زردی رویش، گواه تشنگی اوست
بهتر از این شاهد و گواه ندارد
گر که به زعم شما، مراست گناهی
کودکِ ششماههام، گناه ندارد
غیر همین طفل شیرخواره که بینید
خسرو لبتشنگان، سپاه ندارد
من که دگر آخرین امید ربابم
کودک او، جز به من، نگاه ندارد
گر ندهید آب، آب میشوم از شرم
زآن که جز آغوش من، پناه ندارد
پای من از شرمِ رویِ مادرِ این طفل
قوّت رجعت به خیمهگاه ندارد
حرمله، سیراب کرد گر چه پسر را
آه که از شرم، آب کرد پدر را!
شاعر: #مرتضی_جام_آبادی
ماهی من سوی آب، راه ندارد
بهر تلظّی به سینه، آه ندارد
لالهی من بس که داغ تشنهلبی دید
جز لب خشکیده و سیاه ندارد
رنگ رُخش گشته رنگِ عارضِ مهتاب
رنگ به رخ، غیر رنگ کاه ندارد
بس که رمق رفته از هلالِ دو چشم
جلوهی او را هلالِ ماه ندارد
کیست بر این غنچه شبنمی برسانَد؟
کز عطش آبی به بوسهگاه ندارد
.
زردی رویش، گواه تشنگی اوست
بهتر از این شاهد و گواه ندارد
گر که به زعم شما، مراست گناهی
کودکِ ششماههام، گناه ندارد
غیر همین طفل شیرخواره که بینید
خسرو لبتشنگان، سپاه ندارد
من که دگر آخرین امید ربابم
کودک او، جز به من، نگاه ندارد
گر ندهید آب، آب میشوم از شرم
زآن که جز آغوش من، پناه ندارد
پای من از شرمِ رویِ مادرِ این طفل
قوّت رجعت به خیمهگاه ندارد
حرمله، سیراب کرد گر چه پسر را
آه که از شرم، آب کرد پدر را!
شاعر: #مرتضی_جام_آبادی
- ۱۸۲
- ۰۶ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط