تا به کی این دل دیوانه به تو رو بزند

تا به کی ، این دل دیوانه ، به تو رو بزند ؟
عشق ، در پای تو افتاده ، و زانو بزند ؟

چشم من ، منتظر دیدن تو باشد و اشک !
روز و شب ، راه تو را یکسره ، جارو بزند !

ذکر خیرت ، همه جا هست ، شنیدم صیاد !
دیده چشمان تو و ، رفته که آهو بزند

شاپرک مست شده ، دور شما می گردد !
آمده پیش تو زنبور ، که کندو بزند !

زودتر ، با دل دیوانه ی من ، راه بیا !
ترسم این است ، کسی دست به جادو بزند !

لطف کن ، با خبر آمدنت ، شادم کن !
تا به کی لشگر غم ، در دلم اردو بزند.
دیدگاه ها (۷)

هرچه کردم نشدم ازتوجدا،بدترشدگفته بودم بزنم قیدتورا،بدترشدمث...

ای عشق لعنتیاینجا هنوز هم((پاییز)) است.دود سیگار را مزه کردن...

مخترع دوربین عکاسیاگر می دانستساعتها حرف زدن با یک عکس بی جا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط