سلام ای شب معصوم

سلام ای شب معصوم
سلام ای شبی که چشمهای گرگ های بیابان را
به حفره های استخوانی ایمان واعتماد بدل میکنی
ودر کنار جویبارهای تو,ارواح بیدها
ارواح مهربان تبرها را میبویند
من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرف ها وصداها می ایم
واین جهان به لانه ی ماران مانند است
واین جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دار تو را میبافند
فروغ فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

جمعه ساکتجمعه ی متروکجمعه ی چون کوچه های کهنه,غم انگیزجمعه ی...

شبیه مورچه ای زیر پا لگد شده امو مدتی است که حس می کنم جسد ش...

.هنوزبه عادت چهارده سالگی اش عادت نکرده بودو دل به التهاب او...

.:-(

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط