فرسنگها دورتر از ما دریا دارد آهسته و تنها روی ساحلش قدم

فرسنگ‌ها دورتر از ما دریا دارد آهسته و تنها روی ساحلش قدم می‌زند و ما دلتنگ‌تر از همیشه گوش‌های سنگینمان را تیز می‌کنیم تا چیزی از صدای آرام امواج را بشنویم. پنجره را باز می‌کنیم اما نه از بوی باران خبری هست نه از بوی دریا. حتی کوچه هم بوی قدیمی‌اش را ندارد.
شب‌زده‌ها پیشانی شعرهای عاشقانه را زخمی کرده‌اند و رمق آوازخوان‌ها را گرفته‌اند. صبح‌‌ها و عصرها و شب‌ها زمان آمدن و رفتنشان را فراموش کرده‌اند. عاشق‌ها مثل ماهیانی که در قلاب افتاده باشند به سختی نفس می‌کشند. در این محاصره‌ی تحمیلی سیاهی و سیاست‌زدگی تنها امواج نیمه‌جان خیال مانده‌اند. امواج‌ خیال و خاطره بازی که دیوانه‌وار لباس واقعیت را از تنشان می‌کنند به سالها قبل برمی‌گردند و سراغ آبی آسمان و دریا را می‌گیرند. به سال‌ها قبل که خبری از بندهای سنگین اخبار و جاده‌های بسته نبود. به سال‌هایی دور که امواج دریا اینقدر دور نبودند و خیال را اینقدر به زحمت نمی‌انداختند...
.
.
متن #جلال_حاجی_زاده

#چهارمحال_و_بختیاری
#زاینده_رود
#سامان
#Aghazia
دیدگاه ها (۳)

.. کارای مورد علاقتو انجام بده آهنگ خوب گوش کنکتابای جذاب بخ...

«رُبما یُساق إليك قدرٌ منَ اللّٰه خیرٌ من کل أحلامك»شايد معج...

سفر به گذشته در پاییز برایم راحت‌تر است. اتوبوس قدیمی و دودگ...

فقط بگو کجا داری مهاجرت میکنی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط