من کلبه ای از عشقم

من کلبه ای از عشقم
و ویران تو هستم
درمانده ی گرمای
دو دستان تو هستم

آغشته به “تو” میشود
این جسم پر از عشق
چون شاعر دیوانه ی
چشمان تو هستم
لبهای تو
مانند دوبیتی قشنگی ست
من عاشق آن خنده
و دندان تو هستم...

هر یک مژه ات مثل غزلهای قشنگی ست
چون شیفته ی هر خط دیوان تو هستم

از سلسله ی موی تو شب هم شده عاشق
بیمار شده این دل و حیران تو هستم

بی جان شده ام در پی وصل رخ ماهت
با خنده ی خود جان بده ویران تو هستم
دیدگاه ها (۰)

نـوشتم نـامه ای بهر تـو ای عطرِ پریشانیخطوطِ مبهمی از لای به...

من از عهد آدم تو را دوست دارماز آغاز عالم تو را دوست دارمچه ...

تو کـــــــــــــه هســـــــــــتیغــــــــرق آرامشـــــــــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط