تحلیل واقعه عاشورا
محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر
در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
به امیرتان بگویید که حسین مىگوید: «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» حسین تن به خوارى بدهد؟! (گریه استاد) آیا او خیال کرده که من مثل او هستم؟ «یَأْبَىاللّهُ ذلِکَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ الْمُؤْمِنونَ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ» (گریه استاد) خدا مىخواهد حسین چنین باشد. شما مگر نمىدانید، آن زنازاده مگر نمىداند که من در چه دامنى بزرگ شدهام؟ من روى دامن پیغمبر بزرگ شدهام، روى دامن علىّ مرتضى بزرگ شدهام، من از پستان فاطمه شیر خوردهام (گریه استاد). آیا کسى که از پستان زهرا شیر خورده باشد، تن به ذلت و اسارتِ مثل پسر زیاد مىدهد؟! «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» ما کجا و تن به خوارى دادن کجا؟! شعار حسین در روز عاشورا از این تیپ است. آقایان سردستهها که براى دستههاى خودتان شعار مىسازید، ببینید شعارهایتان با شعارهاى حسین مىخواند یا نمىخواند.
مسئله تشنگى اباعبداللّه و خاندان و اصحاب ایشان
مسئله تشنگى اباعبداللّه و خاندان و اصحابشان مسئله شوخىاى نیست. هوا بسیار گرم است (عاشوراى آنوقت ظاهرا در اواخر خرداد بوده؛ هواى عراق زمستانش گرم است، چه رسد به نزدیک تابستان آن)، سه روز است که آب را بر روى اهلبیت پیغمبر بستهاند، گو اینکه در شب عاشورا توانستند مقدارى آب به خیمهها بیاورند که حضرت فرمود: آب را بنوشید و این آخرین توشه شما خواهد بود. و بعلاوه از نظر طبیعى یک قاعدهاى است: هر کسى از بدنش خون زیاد برود که بدن کمخون شده و احتیاج به خون جدید داشته باشد، تشنه مىشود. خداوند متعال بدن را به گونهاى ساخته است که وقتى به چیزى احتیاج دارد، فورا همان احتیاج جلوه مىکند. افرادى که زخم برمىدارند، مىبینید فورا تشنگى بر آنها غالب مىشود و این به واسطه رفتن خون از بدنشان است که چون بدن براى ساختن خون آماده مىشود و مىخواهد خون جدید بسازد، آب مىخواهد. خودِ رفتن خون از بدن، موجب تشنگى است. «یَحولُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ السَّماءِ الْعَطَشُ» اینقدر تشنگى اباعبداللّه زیاد بود که وقتى به آسمان نگاه مىکرد بالاى سرش را درست نمىدید. اینها شوخى نیست. ولى هرچه در «مقاتل» گشتم (آن مقدارى که مىتوانستم بگردم) تا این جمله معروفى را که مىگویند اباعبداللّه به مردم گفت: «اُسْقونى شَرْبَةً مِنَالْماءِ» (یک جرعه آب به من بدهید) ببینم، ندیدم. حسین کسى نبود که از آن مردم چنین چیزى طلب کند.
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
در ایام ماه محرم هر شب مطالبی از کتاب ارزشمند تحلیل واقعه عاشورا از آثار علامه شهید مرتضی مطهری را با تأمل و دقت مطالعه کنیم.
تحلیل واقعه عاشورا
(ادامه مطلب از شب گذشته)
به امیرتان بگویید که حسین مىگوید: «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» حسین تن به خوارى بدهد؟! (گریه استاد) آیا او خیال کرده که من مثل او هستم؟ «یَأْبَىاللّهُ ذلِکَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ الْمُؤْمِنونَ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ» (گریه استاد) خدا مىخواهد حسین چنین باشد. شما مگر نمىدانید، آن زنازاده مگر نمىداند که من در چه دامنى بزرگ شدهام؟ من روى دامن پیغمبر بزرگ شدهام، روى دامن علىّ مرتضى بزرگ شدهام، من از پستان فاطمه شیر خوردهام (گریه استاد). آیا کسى که از پستان زهرا شیر خورده باشد، تن به ذلت و اسارتِ مثل پسر زیاد مىدهد؟! «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» ما کجا و تن به خوارى دادن کجا؟! شعار حسین در روز عاشورا از این تیپ است. آقایان سردستهها که براى دستههاى خودتان شعار مىسازید، ببینید شعارهایتان با شعارهاى حسین مىخواند یا نمىخواند.
مسئله تشنگى اباعبداللّه و خاندان و اصحاب ایشان
مسئله تشنگى اباعبداللّه و خاندان و اصحابشان مسئله شوخىاى نیست. هوا بسیار گرم است (عاشوراى آنوقت ظاهرا در اواخر خرداد بوده؛ هواى عراق زمستانش گرم است، چه رسد به نزدیک تابستان آن)، سه روز است که آب را بر روى اهلبیت پیغمبر بستهاند، گو اینکه در شب عاشورا توانستند مقدارى آب به خیمهها بیاورند که حضرت فرمود: آب را بنوشید و این آخرین توشه شما خواهد بود. و بعلاوه از نظر طبیعى یک قاعدهاى است: هر کسى از بدنش خون زیاد برود که بدن کمخون شده و احتیاج به خون جدید داشته باشد، تشنه مىشود. خداوند متعال بدن را به گونهاى ساخته است که وقتى به چیزى احتیاج دارد، فورا همان احتیاج جلوه مىکند. افرادى که زخم برمىدارند، مىبینید فورا تشنگى بر آنها غالب مىشود و این به واسطه رفتن خون از بدنشان است که چون بدن براى ساختن خون آماده مىشود و مىخواهد خون جدید بسازد، آب مىخواهد. خودِ رفتن خون از بدن، موجب تشنگى است. «یَحولُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ السَّماءِ الْعَطَشُ» اینقدر تشنگى اباعبداللّه زیاد بود که وقتى به آسمان نگاه مىکرد بالاى سرش را درست نمىدید. اینها شوخى نیست. ولى هرچه در «مقاتل» گشتم (آن مقدارى که مىتوانستم بگردم) تا این جمله معروفى را که مىگویند اباعبداللّه به مردم گفت: «اُسْقونى شَرْبَةً مِنَالْماءِ» (یک جرعه آب به من بدهید) ببینم، ندیدم. حسین کسى نبود که از آن مردم چنین چیزى طلب کند.
ادامه مطلب را فردا شب ببینیم
۵۰۳
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.