دلم میخواهد بروم
دلم میخواهد بروم
دور تر و دورتر شوم
بروم در کناره های خزر،
در مزرعه ای بنشینم چای بنوشم
یا در کنار خلیج زیبا و غمگینم
غروب آفتاب و هیاهوی موج ها را تماشا کنم.
نمیدانم دیگر کجاها میتوانم بگریزم از خودم!
دیگر دلم خودم را نمیخواهد
بروم گوشه ی دنجی و آرام آرام بمیرم :)
دور تر و دورتر شوم
بروم در کناره های خزر،
در مزرعه ای بنشینم چای بنوشم
یا در کنار خلیج زیبا و غمگینم
غروب آفتاب و هیاهوی موج ها را تماشا کنم.
نمیدانم دیگر کجاها میتوانم بگریزم از خودم!
دیگر دلم خودم را نمیخواهد
بروم گوشه ی دنجی و آرام آرام بمیرم :)
۶.۰k
۱۶ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.