مدت ها ست که تصویر ساکت تو پشت پلک هامه، به تو فکر می کنم
مدتها ست که تصویر ساکت تو پشت پلکهامه، به تو فکر میکنم؛ به زندگی، به این لحظهها، به خودم، به خودم کمتر از تو، و به تو بیشتر از همیشه. به تو که فکر میکنم؛ جای دو بال روی دوشهام، خالی ست که هر چه فاصله هست رو از شوق پرواز کنم.
جایی نوشته بود؛
«بعضی وقتها فکر میکنی؛ همه چی تموم شد. از دست رفت. نشد که بشه. آخرین چراغ رو روشن نگه میداری، صبر میکنی و میشه».
تو آن آخرین چراغ منی که همیشه روشن نگهمیدارمت. تو آن صبر، و آسانی پس از سختیهایی.
•
•
•
@fwtit •
•
•
•
-چشماش قشنگتر از اونی بود(هست) که میشد بهشون دروغ گفت!
#نهمِ_دی
یکُششدقیقه
-برایِتو
جایی نوشته بود؛
«بعضی وقتها فکر میکنی؛ همه چی تموم شد. از دست رفت. نشد که بشه. آخرین چراغ رو روشن نگه میداری، صبر میکنی و میشه».
تو آن آخرین چراغ منی که همیشه روشن نگهمیدارمت. تو آن صبر، و آسانی پس از سختیهایی.
•
•
•
@fwtit •
•
•
•
-چشماش قشنگتر از اونی بود(هست) که میشد بهشون دروغ گفت!
#نهمِ_دی
یکُششدقیقه
-برایِتو
۴.۶k
۰۸ دی ۱۴۰۱