در تاریکی چشمانت را جستم

در تاریکی چشمانت را جستم
در تاریکی چشم هایت را یافتم
و شبم پر ستاره شد.
تو را صدا کردم
در تاریکترین شب ها دلم صدایت کرد
و تو با طنین صدایم به سوی من آمدی.

با دست هایت برای دست هایم آواز خواندی
برای چشم هایم با چشم هایت
برای لب هایم با لب هایت
با تنت برای تنم آواز خواندی.



#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۳)

ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺼﻒ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ .ﺗﻌﻘﯿﺐ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ، ﻧﺼﻒ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﺳﺖ ...

اگر از آسمان باران آزادی می باریدبعضی بردگان را میدیدم که با...

حالا باز دوباره وقتش شده که برای تو بنویسم . باید جز به جز ا...

لطفا به بندِ اولِ سبابه ات بگو کمی حوصله اش بیشتر شود تا حضو...

ارباب تاریکی"نبرد نهایی با ارباب تاریکی: فدایی برای عشق""موا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط