فیک کوک(عشق من)پارت ۱۶

از زبان جونگ کوک :
(بچه ها جونگ کوک رو از این به بعد کوک مینویسم)
شینا دختره رو بهمون نشون داد از قیافش هم معلوم بود که دختر خودشیفته و مغروریه از نظر من اصلا خوشگل نبود من که ازش خوشم نیومد ولی انگار ا.ت برعکس من بود
( بچه ها از این به بعد ا/ت هم ا.ت مینویسم)
از زبان ا.ت:
دختره از نظر من خوب به نظر میومد و من خیلی ازش خوشم اومده بود بنابراین رفتم پیشش و بهش سلام کردم و گفتم: سلام من ا.ت هستم
گفت : سلام (یکم سرد)
گفتم: خب..اسمت..چیه؟
گفت: یوری..اسمم یوریه ( بازم یکم سرد)
فهمیده بودم از من خوشش نیومده و باهام سرد رفتار میکنه ولی آخه چرا؟! مگه من چمه؟!
گفتم: من دیگه میرم
داشتم میرفتم که یهو صدام زد
برگشتم و گفتم: چیه؟!
گفت: اون پسر خوشتیپه دوست پسرته ؟ دوست دختر داره؟
گفتم: اممم..نه من دوست دخترشم و نه دوست دختر داره چطور؟؟
گفت: شمارشو داری؟
گفتم: آره
گفت: شمارشو بهم میدی ؟
چییییی؟؟؟؟!!!!! دروغ چرا ولی من کاملا با این حرفش ازش بدم اومد (بچه ها توی پارت قبل اشاره کردم که ا.ت به کوک علاقه مند شده )
و بهش گفتم: نه نمی تونم
و وقتی اینو گفتم از پیشش رفتم پیش بچه ها
کوک گفت : چیشد؟
گفتم : هیچی شمارتو میخواست
گفت : بهش دادی؟
گفتم: نه خیر
گفت: چرا؟؟؟ میدادی دیگه
____________________________________________
مرسی که خوندی🔥🔥💜💜💙💜💙💜💙💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💙💜💙💜💜💙💜💙💙💜👍👍🔥🔥🔥