دل تا خورده که دل نیست کتاب است رفیق

دل تا خورده که دل نیست ، کتاب است رفیق
اتش افتاده به دل ، مثل کباب است رفیق

قفل دل وا نشود جز به کلید دستت
گرکه بازش نکنی در تب وتاب است رفیق

بی هدف سربکشم داخل اسرار دلم
توکه اسرار دلی نقش من اب است رفیق

دو دلم سر بزنم مدرسهُ خاطره ات
زنگ تفریح دبستان که خراب است رفیق

تک وتنهایی من حوصله ام سربرده
فاتحه خواندن برمرده ثواب است رفیق

هرکه دارد غم خود ای دل بیغم خوش باش
دل بی غم به جهان یک دل خواب است رفیق
دیدگاه ها (۴)

دل من خستگیات خیلی زیاده می دونمدل من تنهاییات پر از سوال می...

هم از سکوت گریزان ، هم از صدا بیزارچنین چرا دلتنگم ، چنین چر...

ای ردیف غزلم،ورد زبانم،نفسمحاکم گستره ی فن بیانم ، نفسمتو چه...

آدمها همدیگر را پیدا می کنند... از فاصله های خیلی دور ...از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط