تک پارتی از کای
+بیب وایساا ..وایساا ببین بهت چیی میگم
به سمتت اومد و بازوتو گرفت تورو به طرف خودش برگردوند
نگاه بدون اهمیتی بهش کردی و تو چشماش خیره شدی
_چیه ولم کن
دستتو از دستت کشیدی و بهش نزدیک شدی و ادامه دادی
_چیه فکرشو نمیکردی نه؟!!
فکر نمیکردی متوجه بشم همه حرفات الکی بودیو فقط ی بازیچه بودم هااا؟!!
با بغض نگاهش کردی
_تو...تو چطور میتونستی
اینطوری باهام رفتار کنی ها؟
انقد برات اسون بود؟
انقد راحت بود که با احساسات ینفر بازی کنی؟
هوم؟
کای اخمی کرد و گفت
+من با احساسات کسی بازی نکردم
تک خندهای کردی و فریاد زدی
_پسس چیی
منوو نمیبیینیی؟؟!
همینطوری براات راحتهه دربارشش حرف بزنیی؟
..
ادامه حرفت با نشستن ل.بی رو لب.ات که صاحبش کای بود سکوت گرفت و اجازه حرف زدن بهت نمیداد
کای ازت جدا شد و گفت
+چطور میتونی بگی با احساساتت بازی کردم
وقتی این همه دوستت دارم...
به سمتت اومد و بازوتو گرفت تورو به طرف خودش برگردوند
نگاه بدون اهمیتی بهش کردی و تو چشماش خیره شدی
_چیه ولم کن
دستتو از دستت کشیدی و بهش نزدیک شدی و ادامه دادی
_چیه فکرشو نمیکردی نه؟!!
فکر نمیکردی متوجه بشم همه حرفات الکی بودیو فقط ی بازیچه بودم هااا؟!!
با بغض نگاهش کردی
_تو...تو چطور میتونستی
اینطوری باهام رفتار کنی ها؟
انقد برات اسون بود؟
انقد راحت بود که با احساسات ینفر بازی کنی؟
هوم؟
کای اخمی کرد و گفت
+من با احساسات کسی بازی نکردم
تک خندهای کردی و فریاد زدی
_پسس چیی
منوو نمیبیینیی؟؟!
همینطوری براات راحتهه دربارشش حرف بزنیی؟
..
ادامه حرفت با نشستن ل.بی رو لب.ات که صاحبش کای بود سکوت گرفت و اجازه حرف زدن بهت نمیداد
کای ازت جدا شد و گفت
+چطور میتونی بگی با احساساتت بازی کردم
وقتی این همه دوستت دارم...
۱۹.۵k
۰۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.