حالم بد است دفتر شعرم مکدر است
حالم بد است دفتر شعرم مکدر است
دنیای بی نوازش تو گریه آور است
قلبی که عاشقانه برایت نفس کشید
در بغض و گریه حل شده در خون شناور است
لعنت به حس خواستنت در وجود من
لعنت به بالشی که از این گریه ها تر است
وقتی تو نیستی به زمین و زمان بگو
من را به حال خود بگذارند بهتر است
هر بار تا سراغ غزل هات میروم
هشدار می دهم به خودم بار آخر است
من باورم نمیشود اصلا که چشم هات
این قدر بی ملاحظه، کافر، ستمگر است
عادت به التماس ندارم برو نمان
بر پشت اعتماد دلم زخم خنجر است
دنیای بی نوازش تو گریه آور است
قلبی که عاشقانه برایت نفس کشید
در بغض و گریه حل شده در خون شناور است
لعنت به حس خواستنت در وجود من
لعنت به بالشی که از این گریه ها تر است
وقتی تو نیستی به زمین و زمان بگو
من را به حال خود بگذارند بهتر است
هر بار تا سراغ غزل هات میروم
هشدار می دهم به خودم بار آخر است
من باورم نمیشود اصلا که چشم هات
این قدر بی ملاحظه، کافر، ستمگر است
عادت به التماس ندارم برو نمان
بر پشت اعتماد دلم زخم خنجر است
۱.۶k
۱۲ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.