بهم قول داده بودیم پاییز رو دوتایی تا آنسوی شهر قدم بزنیم
بهم قول داده بودیم پاییز رو دوتایی تا آنسوی شهر قدم بزنیم و تو طوری برایم بخندی که دلخوشی های قبل از تورا فراموش کنم؛
بهم قول داده بودیم بارون که زد،سرد که شد،بخار سرما شیشه ها را که گرفت،دستانت که یخ کرد، نگاهت سرد نشود
میشد پشت همه دوستت دارم هایت معنی رفتن را فهمید اما نفهمیدم!
اما من هنوز به تمام قول های خود وفادارم
پاییز را هرروز با تو قدم میزنم،هر روز آهنگ مورد علاقه پاییزی تورا پلی میکنم هرروز را با تو شروع میکنم
این روزها برایم غمگین نیست اصلا هم غمگین نیست چون توی تمام لحظاتم تورا فرض کردم🍁
بهم قول داده بودیم بارون که زد،سرد که شد،بخار سرما شیشه ها را که گرفت،دستانت که یخ کرد، نگاهت سرد نشود
میشد پشت همه دوستت دارم هایت معنی رفتن را فهمید اما نفهمیدم!
اما من هنوز به تمام قول های خود وفادارم
پاییز را هرروز با تو قدم میزنم،هر روز آهنگ مورد علاقه پاییزی تورا پلی میکنم هرروز را با تو شروع میکنم
این روزها برایم غمگین نیست اصلا هم غمگین نیست چون توی تمام لحظاتم تورا فرض کردم🍁
۱.۱k
۰۶ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.