درخواستی

وقتی برای اولین بار تو بار میبینیش

صدای لیوان ها همه جا رو گرفته بود، نور و رقص شیشه های مشروب، فضای بار داشت حالم بد میکرد مخصوصا بعد دیدن دوست پسر سابقم که جلوی چشمام با رفیق صمیمیم لاس میزد، اون خیانتکار عوضی گند زده بود به زندگی من
پیک به سرعت میدادم بالا انقدر خورده بودم که دیگه تو حال خودم نبودم سردرد داشتم دستم سمت پاکت سیگار بردم با خالی بودنش فحشی زیر لب دادم که با دیدن دستی جلوی روم با مکث سرم آوردم بالا، تاحالا پسری مثل اون ندیده بودم اعتراف میکردم اون واقعا جذاب بود اونقدری که مطمئن بودم گونه هام با دیدنش مثل دختر بچه ها سرخ شده
_ دوست پسر سابقت خیلی باید بی لیاقت بوده باشه که اشک دختر کوچولویی مثل تو در بیاره..
با اشاره کردنش به چشمام که بخاطر اشک ریملش پخش شده بود دستم سمت چشمام بردم و تلاش کردم پاکش کنم
_هی شرط میبندم میخوای یکم حسادتش برانگیخته کنی، مگه نه؟
با اون پوزخند روی لبش منتظر بهم نگاه کرد با شنیدن خنده های ازار دهنده دوست پسر سابقم از پشت سرم سرم به علامت تایید تکون دادم
_آره..
سیگار نزدیک لبم اورد با فندک اتیشش کرد هنوز یه پک از سیگار گرفته بودم که سیگار از روی لبم برداشت روی لب خودش قرار داد پوک عمیقی گرفت و لبخند عجیبی روی صورتش شکل گرفت، متوجه شدم که اون عوضی و رفیق صمیمیم داشتن بهم نزدیک میشدن تو تاریکی بار به سختی میدیدمشون نفهمیدم چیشد که تو یک آن انگار دنیا متوقف شد.. اون لبش درست روی لب من گذاشته بود همون پسری که حتی اسمشم نمیدونستم، مشخص بود توی بوسیدن مهارت داشت و منی که حتی از شدت شوک پلک هم نمیزدم کمرم گرفته بود و به خودش نزدیک تر میکرد بوی عطر تلخش باعث میشد دلم بخواد سرم توی موهاش فرو کنم...آخرین چیزی که دیدم حسادت شدید دوست پسر سابقم و دخترای توی بار بود و بعد نفس کم اوردن بالاخره دست از بوسیدن من برداشت با شوک بهش نگاه کردم درحالی که اون چهره کاملا ریلکسی داشت
_فکر کنم حالا میتونی ازم ممنون باشی دختر کوچولو!..
این گفت و تقریبا میخواست دور بشه که داد زدم
+صبر کن..
کمی خجالت کشیدم از اینکه این گفتم و سرش برگردوند سمت من با همون پوزخند نگاه کرد
_خب..من هنوز حتی اسمت رو هم نمیدونم..م..من جیا ام
+خوشبختم دختر کوچولو، کریستوفر بنگ ام.. میتونی بنگ چان صدام کنی

نوشته شده‌ توست دوست بنده
دیدگاه ها (۲)

درخواستی

سلام

“آدم های درست ولی زمانی اشتباه”

ادامه سناریو

آن سوی آینه P36پیشش دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم(ویو ا.ت ، ...

game of love and hate(part 29)

╭────────╮ ‌ ‌ ‌ 𝐚 𝐬𝐢𝐩 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮 ‌ ╰────────╯جـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط