صدایم که میزد

صدایم که میزد
یک هو دلم می ریخت
به گمانم صدایش را
از پاییز به ارث
برده بود...!

#ملیح_م
دیدگاه ها (۱)

سکوتت از شب تاریک‌تر است.من هم کودک ترسوی این خانه‌ام.تنهایم...

دوست داشتن راشاید بشود در کلمه ها جا داد؛اما قشنگی اش به این...

حال مرا فقط در پاییز می فهمی!ناگه ز میان صاف وافتابی بودن ؛ا...

شب است و خیالت برای بیدار ماندنبه دست و پای پلک‌هایم پیچیده ...

صدایم ڪه میزنیمی شڪفد غنچه هاےیاس و شَب بوڪنجِ دلم ...،صدا ڪ...

دلم یک خانه ی قدیمی می خواهدو حال و هوای کودکی هایمبه گمانم ...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط