ساحری که شکم پرست بود
ساحری که شکم پرست بود
(صفحه ۶۴)
در زمان مهدی خلیفه عباسی یک نفر ساحر شعبده باز پیدا شده بود که دعوی پیغمبری میکرد، در بغداد عده ای را فریفته بود. به مهدی عباسی خبر دادند که پیغمبری تازه ظهور کرده است. او را احضار کرد و پرسید آیا دعوت نبوت میکنی؟ با کمال وقاحت گفت: آری. پرسید معجزه ات چیست؟ باز با کمال وقاحت گفت: هر چه بخواهی.
خلیفه گفت یک خربزه برای من بیاور (آن وقت فصل زمستان بود و موقع خربزه نبود). گفت سه روز به من مهلت بده تا بیاورم.
خلیفه گفت: اگر پیغمبر هستی همین حالا باید بیاوری گفت: اگر تو از خدا خربزه بخواهی شش ماه دیگر به تو میدهد من بیچاره که بنده ای از بندگان خدایم، سه روز مهلت خواستم آیا زیاد است؟ که میگویی همین حالا بیاورم.
(صفحه ۶۵)
خلیفه فهمید حقه باز زرنگی است. گفت او رابه مهمانخانه ببرید و خوب از او پذیرایی کنید. چند روزی شکمی از عزا درآورد؟ مجددا او را احضار
[کرد پرسید حالت چطور است؟
پیغمبر دروغین گفت: خیلی خوب، بهتر از قبل، چون قبلاً جبرئیل روزی یک دفعه نازل میشد، حالا روزی چند مرتبه.
خلیفه پرسید: چه میگوید؟ پاسخ داد: میگوید از این جا تکان نخور. آری معلوم شد خوب اهل شکم است، وقتی شکم به طور کامل اداره شود نیازی به دعوی نبوت نیست. خداوند هر مدعی باطل را رسوا میسازد. (۱)
۱- ۸ / انفال.
(صفحه ۶۶)
منبع:خرافات و جادوگری از دیدگاه ایات و روایات
(صفحه ۶۴)
در زمان مهدی خلیفه عباسی یک نفر ساحر شعبده باز پیدا شده بود که دعوی پیغمبری میکرد، در بغداد عده ای را فریفته بود. به مهدی عباسی خبر دادند که پیغمبری تازه ظهور کرده است. او را احضار کرد و پرسید آیا دعوت نبوت میکنی؟ با کمال وقاحت گفت: آری. پرسید معجزه ات چیست؟ باز با کمال وقاحت گفت: هر چه بخواهی.
خلیفه گفت یک خربزه برای من بیاور (آن وقت فصل زمستان بود و موقع خربزه نبود). گفت سه روز به من مهلت بده تا بیاورم.
خلیفه گفت: اگر پیغمبر هستی همین حالا باید بیاوری گفت: اگر تو از خدا خربزه بخواهی شش ماه دیگر به تو میدهد من بیچاره که بنده ای از بندگان خدایم، سه روز مهلت خواستم آیا زیاد است؟ که میگویی همین حالا بیاورم.
(صفحه ۶۵)
خلیفه فهمید حقه باز زرنگی است. گفت او رابه مهمانخانه ببرید و خوب از او پذیرایی کنید. چند روزی شکمی از عزا درآورد؟ مجددا او را احضار
[کرد پرسید حالت چطور است؟
پیغمبر دروغین گفت: خیلی خوب، بهتر از قبل، چون قبلاً جبرئیل روزی یک دفعه نازل میشد، حالا روزی چند مرتبه.
خلیفه پرسید: چه میگوید؟ پاسخ داد: میگوید از این جا تکان نخور. آری معلوم شد خوب اهل شکم است، وقتی شکم به طور کامل اداره شود نیازی به دعوی نبوت نیست. خداوند هر مدعی باطل را رسوا میسازد. (۱)
۱- ۸ / انفال.
(صفحه ۶۶)
منبع:خرافات و جادوگری از دیدگاه ایات و روایات
۱.۵k
۲۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.