یک شبانهروز با کولبران

یک شبانه‌روز با کولبران_۲




باید به سرازیری صعب‌العبور رسیده باشند که همه دارند از اسب‌ها پیاده می‌شوند. از بس سوار شدم و پیاده شدم، خسته شدم. پاهایم تاول زده است. زانوی پای راستم آسیب دیده. دیگر نای رفتن ندارم. حتی سوارشدن برقاطر هم آدم را خسته و دیوانه می‌کند. دارم از کاروان عقب می‌افتم. مسعود و رضا جلوتر از من حرکت می‌کنند. بودن آنها، رفتن و ادامه راه را راحت‌تر می‌کند. تقریبا چهار ساعت طول می‌کشد تا به جایی برسیم که بارها را باید تحویل بگیریم.

#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
دیدگاه ها (۱)

یک شبانه‌روز با کولبران_۲ظهر است. راه را با پیمودنش نهایتا ط...

یک شبانه‌روز با کولبران_۲وقت ناهار است. با مسعود و رضا به چش...

تصویر منتخب کوردیش فایل :سلفی یک نیروی پیشمرگ لحظاتی قبل از ...

امروز ۲۶ آبان ماه مصادف با ۱۶ نوامبر سالروز فوت اسطورەی بزرگ...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

چند پارتی جونگوون p2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط