چطور باور کنم
چطور باور کنم
که تنها یک گلوله
تو را از من گرفت
تازه رودخانه می خواست
شال کمرت باشد
و باران طوری می آمد
که درست روی دست راست تو بود
بهار می آمد تا از دست راست تو
نشانی روستاها را بگیرد
تو کشته شدی
و ناچار بودی از رویایت دست بکشی
خبر مرگت را چون
شاخه پرشکوفه گیلاس
آوردند گذاشتند وسط حیاط ...
#غلامرضا_بروسان
که تنها یک گلوله
تو را از من گرفت
تازه رودخانه می خواست
شال کمرت باشد
و باران طوری می آمد
که درست روی دست راست تو بود
بهار می آمد تا از دست راست تو
نشانی روستاها را بگیرد
تو کشته شدی
و ناچار بودی از رویایت دست بکشی
خبر مرگت را چون
شاخه پرشکوفه گیلاس
آوردند گذاشتند وسط حیاط ...
#غلامرضا_بروسان
۳۶۲
۰۶ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.