سناریو اسلیترین
وقتی جلو خانوادشون الکی دعوا میکنیم با پسرا😂
*درخواستی*
دراکو:متعجب بهت زل زده آروم دم گوشت میگه«هیسس چیه چرا یهو باهام دعوا میکنی اونم جلو مامان بابام؟ چیشده؟ »میزنی زیر خنده و میگی«منتظر ری اکشنت بودم نتونستم خودمو کنترل کنم زدم زیر خنده»که اونم میگه«مرض! »و بازم میخندی🗿😂
تام:این بچم خانوادش کو؟ 💔
لورنزو/ریگولوس:سرشو کیوت خم میکنه و میگه«چی گفتم خودم نمیدونم؟ اوکی ای؟ چیشد یهو ؟ »توهم طاقت نمیاری و خودتو به چشای مظلومش میبازی و میگی که الکی بود
متیو/تئو:حرصش در میاد اصلا انتظار نداشت جلو خانوادش اینجور کنی ولی خونسریشو حفظ میکنه و میگه«بیب میشه بگی چرا یهو پاچه مو میگیری؟ »باز ادامه میدی تا اینکه عصبی میشه و میگه«بعدا دعوا الکی بکن، جلو خانواده نه! »توهم مجبور میشی قضیه رو بهش بگی
راضی بودین؟ خوب بود؟ لایکو کامنت نشه فراموشش
*درخواستی*
دراکو:متعجب بهت زل زده آروم دم گوشت میگه«هیسس چیه چرا یهو باهام دعوا میکنی اونم جلو مامان بابام؟ چیشده؟ »میزنی زیر خنده و میگی«منتظر ری اکشنت بودم نتونستم خودمو کنترل کنم زدم زیر خنده»که اونم میگه«مرض! »و بازم میخندی🗿😂
تام:این بچم خانوادش کو؟ 💔
لورنزو/ریگولوس:سرشو کیوت خم میکنه و میگه«چی گفتم خودم نمیدونم؟ اوکی ای؟ چیشد یهو ؟ »توهم طاقت نمیاری و خودتو به چشای مظلومش میبازی و میگی که الکی بود
متیو/تئو:حرصش در میاد اصلا انتظار نداشت جلو خانوادش اینجور کنی ولی خونسریشو حفظ میکنه و میگه«بیب میشه بگی چرا یهو پاچه مو میگیری؟ »باز ادامه میدی تا اینکه عصبی میشه و میگه«بعدا دعوا الکی بکن، جلو خانواده نه! »توهم مجبور میشی قضیه رو بهش بگی
راضی بودین؟ خوب بود؟ لایکو کامنت نشه فراموشش
۶.۸k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.