●■ قران ■●
●■ قران ■●
شهادت مادر افسانه نیست •●• قســـ⑯ـــمت
◆❥↠❤↞❥◆
وقتی که علی(ع) عذرتراشی، فریب و بیوفایی مردم را دید، به خانهاش رفت و به جمعآوری و تنظیم آیات قرآن پرداخت و از خانهاش بیرون نیامد تا اینکه قرآن را تا آخر جمع و تنظیم نمود.
[ قبلا آیات قرآن در ورقها و تخته شانه گوسفند و رقعه و پارچهها نوشته شده بود]
◀️ هنگامی که آن حضرت همه را جمع نمود و با دست خود نوشت و تنزیل و تأویل، ناسخ و منسوخ آن را مشخص کرد، در آن وقت ابوبکر برای علی(ع) پیام داد که از خانه بیرون بیا و بیعت کن.
امام علی(ع) پاسخ داد: من اشتغال به جمعآوری قرآن دارم و سوگند یاد کردهام که رداء بر دوش نیفکنم مگر برای نماز، تا قرآن را تألیف و تنظیم بنمایم.
✧ ابوبکر و قوم، چند روز فرصت دادند، علی(ع) قرآن را جمع و تنظیم نمود و در پارچهای کیسه مانند نهاد و سرش را مهر کرد. آن حضرت آن قرآن را برداشت و کنار قبر پیامبر(ص) آمد، آن را بر زمین نهاد، و دو رکعت نماز خواند و بر رسول خدا(ص) سلام فرستاد.
◆ مردم با ابوبکر در مسجد جمع شدند، امام علی(ع) با صدای بلند، مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
ای مردم! من بعد از رحلت پیامبر(ص) مشغول تجهیز جنازهی رسول خدا(ص) و سپس تنظیم قرآن بودم تا اینکه همهی قرآن را جمع نمودم و در داخل این کیسه است، هر آیهای که بر رسول خدا(ص) نازل شد، همه را ضبط کردم.
هیچ آیهای در قرآن نیست مگر اینکه رسول خدا (ص) آن را برای من قرائت کرد و به من املاء نمود و معنی باطنی آن آیات را به من تعلیم نمود.
✖ این اعلام برای آن است که فردا نگویید، ما از این موضوع غافل بودیم! «تا در روز قیامت نگویید که من شما را به یاری خودم دعوت ننمودهام و حق را به یاد شما نیاوردم و شما را به کتاب خدا از آغاز تا انجام آن اطلاع ندادم».
◆ امام علی(ع) به مردم فرمود: رسول خدا(ص) به شما وصیت کرد که من دو چیز گرانقدر را در میان میگذارم:
① قرآن
② عترت من که اهلبیت من هستند و این دو از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بهشت با من ملاقات کنند!
√ پس اگر شما قرآن را میپذیرید، مرا نیز همراه قرآن بپذیرید تا بین شما به آنچه که خدا در قرآن نازل کرده حکم کنم، چرا که من آگاهتر از شما به همهی قرآن از ناسخ و منسوخ و تأویل و محکم و متشابه و حلال و حرام قرآن میباشم.
عمر گفت: ما خودمان قرآن داریم این قرآن را با خودت ببر، تا نه آن از تو جدا گردد و نه تو از آن جدا شوی، ما نیازی نه به آن قرآن جمعآوری شده به وسیلهی تو داریم و نه به تو نیازمندیم.
* حضرت علی(ع) قرآن را برداشت و به خانهی خود بازگشت و بر جایگاه نماز خود نشست و قرآن را در دامنش نهاد و آیات آن را میخواند و از چشمانش اشک میریخت.
◆❥↠❤↞❥◆
#شهادت_مادر_افسانه_نیست
#قران
✍ #مادر #فاطمیه #میخ_در #مسمار #پهلوی_شکسته #در_و_دیوار #بسیج_سایبری
شهادت مادر افسانه نیست •●• قســـ⑯ـــمت
◆❥↠❤↞❥◆
وقتی که علی(ع) عذرتراشی، فریب و بیوفایی مردم را دید، به خانهاش رفت و به جمعآوری و تنظیم آیات قرآن پرداخت و از خانهاش بیرون نیامد تا اینکه قرآن را تا آخر جمع و تنظیم نمود.
[ قبلا آیات قرآن در ورقها و تخته شانه گوسفند و رقعه و پارچهها نوشته شده بود]
◀️ هنگامی که آن حضرت همه را جمع نمود و با دست خود نوشت و تنزیل و تأویل، ناسخ و منسوخ آن را مشخص کرد، در آن وقت ابوبکر برای علی(ع) پیام داد که از خانه بیرون بیا و بیعت کن.
امام علی(ع) پاسخ داد: من اشتغال به جمعآوری قرآن دارم و سوگند یاد کردهام که رداء بر دوش نیفکنم مگر برای نماز، تا قرآن را تألیف و تنظیم بنمایم.
✧ ابوبکر و قوم، چند روز فرصت دادند، علی(ع) قرآن را جمع و تنظیم نمود و در پارچهای کیسه مانند نهاد و سرش را مهر کرد. آن حضرت آن قرآن را برداشت و کنار قبر پیامبر(ص) آمد، آن را بر زمین نهاد، و دو رکعت نماز خواند و بر رسول خدا(ص) سلام فرستاد.
◆ مردم با ابوبکر در مسجد جمع شدند، امام علی(ع) با صدای بلند، مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
ای مردم! من بعد از رحلت پیامبر(ص) مشغول تجهیز جنازهی رسول خدا(ص) و سپس تنظیم قرآن بودم تا اینکه همهی قرآن را جمع نمودم و در داخل این کیسه است، هر آیهای که بر رسول خدا(ص) نازل شد، همه را ضبط کردم.
هیچ آیهای در قرآن نیست مگر اینکه رسول خدا (ص) آن را برای من قرائت کرد و به من املاء نمود و معنی باطنی آن آیات را به من تعلیم نمود.
✖ این اعلام برای آن است که فردا نگویید، ما از این موضوع غافل بودیم! «تا در روز قیامت نگویید که من شما را به یاری خودم دعوت ننمودهام و حق را به یاد شما نیاوردم و شما را به کتاب خدا از آغاز تا انجام آن اطلاع ندادم».
◆ امام علی(ع) به مردم فرمود: رسول خدا(ص) به شما وصیت کرد که من دو چیز گرانقدر را در میان میگذارم:
① قرآن
② عترت من که اهلبیت من هستند و این دو از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بهشت با من ملاقات کنند!
√ پس اگر شما قرآن را میپذیرید، مرا نیز همراه قرآن بپذیرید تا بین شما به آنچه که خدا در قرآن نازل کرده حکم کنم، چرا که من آگاهتر از شما به همهی قرآن از ناسخ و منسوخ و تأویل و محکم و متشابه و حلال و حرام قرآن میباشم.
عمر گفت: ما خودمان قرآن داریم این قرآن را با خودت ببر، تا نه آن از تو جدا گردد و نه تو از آن جدا شوی، ما نیازی نه به آن قرآن جمعآوری شده به وسیلهی تو داریم و نه به تو نیازمندیم.
* حضرت علی(ع) قرآن را برداشت و به خانهی خود بازگشت و بر جایگاه نماز خود نشست و قرآن را در دامنش نهاد و آیات آن را میخواند و از چشمانش اشک میریخت.
◆❥↠❤↞❥◆
#شهادت_مادر_افسانه_نیست
#قران
✍ #مادر #فاطمیه #میخ_در #مسمار #پهلوی_شکسته #در_و_دیوار #بسیج_سایبری
۲.۴k
۲۳ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.