روزی به دیدارم خواهی آمد که دیگر نمیشناسمت

‌روزی به دیدارم خواهی‌ آمد که دیگر نمی‌‌شناسمت
من با پیراهنی ساده
آشفته حال
خیره به خالی‌ دنیا
با خودم غریبه
با دیگران غریبه تر
جایی‌ نشسته‌ام که نمیدانم کجاست
تو چون همیشه با وقار
با تردید نگاهم می‌‌کنی‌
شاخه گلی‌ روی زانوانم میگذاری
سری تکان می‌‌دهی‌
و می‌‌روی ...
من ...
خیره به خالی‌ دنیا
به ناگهان، رفتنت را می‌‌شناسم

#نیکی_فیروزکوهی
📚خداحافظ اگر باز نگشتم


#عاشقانه_ای_به_وقت_دلتنگی
دیدگاه ها (۵)

‌دوست دارم در این شب دلپذیر عطر تو چراغ بینایی من شود و محبو...

‌رنجیده ام دستم را در دستِ لحظه ات بگذار که آغوشِ این شهر ...

سینه‌ام آینه‌ای ست،با غباری از غمتو به لبخندی از این اینه بز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط