باران ( سید امین محمد موسوی )
#باران
کسی چه میداند؟!
شاید باران تنها بغضی باشد که گلوی ابر را گرفته بوده و با رویارویی با همدمی شبیه ، بیرون ریخته...
شاید آسمان هم گریه میکند . شاید وقتی ماه هرشب (صرفاً به خاطر درخشش چشمگیرش) به دنبال خورشید می دود و از آسمان که وجود بخش و ممکن اوست غافل میشود آسمان گریه میکند.
شاید چون آسمان که ماه را در آغوش گرفته بهتر می داند که ماه اگر سمت خورشید رود خوشید او را می سوزاند ؛ اشک می ریزد.
شاید درخشش ستاره ها در شب سرور آسمان را تداعی میکند ، سروری که با آمدن خورشید از بین میرود.
کسی چه می داند؟ شاید آسمان هم عاشق باشد...
✍🏻امین موسوی
9:23pm
(عکس از خودم📸)
.......
#دلنوشته #متن #کتاب #نویسندگی
کسی چه میداند؟!
شاید باران تنها بغضی باشد که گلوی ابر را گرفته بوده و با رویارویی با همدمی شبیه ، بیرون ریخته...
شاید آسمان هم گریه میکند . شاید وقتی ماه هرشب (صرفاً به خاطر درخشش چشمگیرش) به دنبال خورشید می دود و از آسمان که وجود بخش و ممکن اوست غافل میشود آسمان گریه میکند.
شاید چون آسمان که ماه را در آغوش گرفته بهتر می داند که ماه اگر سمت خورشید رود خوشید او را می سوزاند ؛ اشک می ریزد.
شاید درخشش ستاره ها در شب سرور آسمان را تداعی میکند ، سروری که با آمدن خورشید از بین میرود.
کسی چه می داند؟ شاید آسمان هم عاشق باشد...
✍🏻امین موسوی
9:23pm
(عکس از خودم📸)
.......
#دلنوشته #متن #کتاب #نویسندگی
۹۱۷
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.