من هفت تا ددی دارم
❤❤❤❤❤❤❤
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_2۲
آروم سر تکون دادم که جین جلو رفت و تا دم در همراهیش کرد
فین فین کوتاهی کردم که باعث شد دماغم دوباره درد بگیره و صورتم چین بخوره
نامجون به سمتم اومد و از روی میز برداشتم....بغلم کرد و به سمت پله ها رفت
در اتاقم رو باز کرد و وارد شد آروم روی تخت گذاشتم و پیشونیم رو بوسید
به سمت یکی از کمد ها رفت و یه چیزی از توی کمد در آورد و توی لیوان آب ریخت
به سمتم اومد و یه قرص طرفم گرفتم دهنم رو باز کردم که قرص رو توی دهنم گذاشت
آروم بلندم کردم و کمکم کرد آب رو بخورم
نامجون:قرص خواب آوره بخور تا بتونی بخوابی
لبخند زدم و چشم هام رو بستم......
... 3 روز بعد ......
من:آآآییی
یوری:بچه دو دقیقه آروم بشین تا بکنمش
من:نمیخوام نمیخوام درد داره
یوری:آها تموم شد
آروم دستم رو به دماغم زد که دیدن دیگه درد نداره از خوشحالی زیادم
محکم پریدن بغل یوری و لپش رو بوس کردم
من:ممنون...ممنون...مرسی
یوری:باشه کوچولو...ولم کن خفه شدم
#ANIL
@dady_2021
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_2۲
آروم سر تکون دادم که جین جلو رفت و تا دم در همراهیش کرد
فین فین کوتاهی کردم که باعث شد دماغم دوباره درد بگیره و صورتم چین بخوره
نامجون به سمتم اومد و از روی میز برداشتم....بغلم کرد و به سمت پله ها رفت
در اتاقم رو باز کرد و وارد شد آروم روی تخت گذاشتم و پیشونیم رو بوسید
به سمت یکی از کمد ها رفت و یه چیزی از توی کمد در آورد و توی لیوان آب ریخت
به سمتم اومد و یه قرص طرفم گرفتم دهنم رو باز کردم که قرص رو توی دهنم گذاشت
آروم بلندم کردم و کمکم کرد آب رو بخورم
نامجون:قرص خواب آوره بخور تا بتونی بخوابی
لبخند زدم و چشم هام رو بستم......
... 3 روز بعد ......
من:آآآییی
یوری:بچه دو دقیقه آروم بشین تا بکنمش
من:نمیخوام نمیخوام درد داره
یوری:آها تموم شد
آروم دستم رو به دماغم زد که دیدن دیگه درد نداره از خوشحالی زیادم
محکم پریدن بغل یوری و لپش رو بوس کردم
من:ممنون...ممنون...مرسی
یوری:باشه کوچولو...ولم کن خفه شدم
#ANIL
@dady_2021
۲۸.۶k
۲۱ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.