عشق تو قماری ست که بازنده ندارد
جا می خورد از تردی ساق تو پرنده
ايمان منی سست وظريف و شکننده
هم , چون کف امواج «#خزر» چشم گريزی
هم , مثل شکوه«#سبلان» خيره کننده
می خواست مرا مرگ دهد آنکه نهاده ست
بر خوان لبان تو , مربای کشنده
چون رشته ی ابريشم قاليچه ی شرقی ست
بر پوست شفاف تو رگ های خزنده
غير از تو که يک شاخه ی گل بين دو سيبی
چشم چه کسی ديده گل ميوه دهنده !؟
لب های تو اندوخته ی آب حيات است
اسراف نکن اين همه در مصرف خنده
ای قصه #موعود هزار و يکمين شب
مشتاق تو هستند هزاران شنونده
افسوس که چون اشک , توان گذرم نيست
از گونه ی سرخ تو ـ پل گريه و خنده
عشق تو قماری ست که بازنده ندارد
ای دست تو پیوسته پر از برگ برنده..
#غلامرضا_طریقی
#عشق #عاشقانه
ايمان منی سست وظريف و شکننده
هم , چون کف امواج «#خزر» چشم گريزی
هم , مثل شکوه«#سبلان» خيره کننده
می خواست مرا مرگ دهد آنکه نهاده ست
بر خوان لبان تو , مربای کشنده
چون رشته ی ابريشم قاليچه ی شرقی ست
بر پوست شفاف تو رگ های خزنده
غير از تو که يک شاخه ی گل بين دو سيبی
چشم چه کسی ديده گل ميوه دهنده !؟
لب های تو اندوخته ی آب حيات است
اسراف نکن اين همه در مصرف خنده
ای قصه #موعود هزار و يکمين شب
مشتاق تو هستند هزاران شنونده
افسوس که چون اشک , توان گذرم نيست
از گونه ی سرخ تو ـ پل گريه و خنده
عشق تو قماری ست که بازنده ندارد
ای دست تو پیوسته پر از برگ برنده..
#غلامرضا_طریقی
#عشق #عاشقانه
۹.۱k
۰۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.