مردی در حالی که به قصرها
مردی در حالی که به قصرها
و خانه های زیبا می نگریست
به دوستش گفت :
وقتی این همه اموال را
تقسیم میکردند ما کجا بودیم !!
دوست او دستش را گرفت
و به بیمارستان برد و گفت
وقتی این بیماریها را
تقسیم میکردند ما کجا بودیم !!
خدایا برای داده ها و نداده هایت شکر
••• الهـــــــــی •••
یک ذهن آرام.. یک تن سالم...
یک خیال راحت... یک خبر خوش..
یک خوشی از ته دل….
قسمت همه ی دوستان عزیزم باشد.
آمیـــــــــــــــــن
و خانه های زیبا می نگریست
به دوستش گفت :
وقتی این همه اموال را
تقسیم میکردند ما کجا بودیم !!
دوست او دستش را گرفت
و به بیمارستان برد و گفت
وقتی این بیماریها را
تقسیم میکردند ما کجا بودیم !!
خدایا برای داده ها و نداده هایت شکر
••• الهـــــــــی •••
یک ذهن آرام.. یک تن سالم...
یک خیال راحت... یک خبر خوش..
یک خوشی از ته دل….
قسمت همه ی دوستان عزیزم باشد.
آمیـــــــــــــــــن
۸۶۷
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.