دوستی ات و بی تی اس
#دوستی_ات_و_بی_تی_اس
Part: 2
رفتیم بیرون اول رفتیم یک دوری زدیم
اهنگ گذاشتیم بچه ها داشتن خوش میگذروندن من و نامجو هم جلو بودیم و داشتیم باهم حرف میزدیم رسیدیم به کافه هممون بستنی سفارش دادیم خوردیم بعد از اینکه بستنی خوردیم یهو یه پسر ناشناس اومد سمتم گفت
علامت پسر ناشناس!
! سلام خانوم خوشگله
نگاهی بش انداختم و گفتم
+چه پرو
! پوزخند
جونگ کوک اومد یقه اش رو گرفت و گفت
جونگ کوک: با جه جراتی به اموال بی تی اس دست میزنی
اینو گفت یخورده هیجان گرفتم
! فرار کرد
ا/ت: کوکی
جونگ کوک: اوم
ا/ت: تو الان چی گفتی
جونگ کوک: اموال بی تی اس
بهش خیره شدم که با صدای جین به حال خودمون اومدیم
جیمین:یاااا حضرت سلیمان
همه شوکه شدن
جیمین: فردا کنسرت داریم
ا/ت :جییییغ
اعضا: ما باید جیغ بزنیم تو چرا میزنی
ا/ت: یا خداا، لایت استیکمو تمیز نکردم
تنظیم نکردم لباس نخریدم برنامه ای برای میکاپم ندارم مدل موهامو نیمدونم (همه اینا با ترس)
ویو اعضا:
تا ا/ت اینو گفت سری پاشد رفت
ما هم باهاش رفتیم مارو رسوند رفتیم تمرین کنیم
(پرش زمانی)
صبح
ویو ا/ت
صبح شد بلند شدم رفتم دوش گرفتم و به پانیا زنگ زدم اومد خونم و باهم اماده شدیم تا شب داشتیم کار میکردیم
شام خوردیم و لایت استیک رو ورداشتیم
یهو ساعتو دیدیم کنسرت شروع شده بود با عجله رفتیم که دیدم کوک بهم زنگ زد (تصویری)
جواب دادم و......
ادمین پکی
Part: 2
رفتیم بیرون اول رفتیم یک دوری زدیم
اهنگ گذاشتیم بچه ها داشتن خوش میگذروندن من و نامجو هم جلو بودیم و داشتیم باهم حرف میزدیم رسیدیم به کافه هممون بستنی سفارش دادیم خوردیم بعد از اینکه بستنی خوردیم یهو یه پسر ناشناس اومد سمتم گفت
علامت پسر ناشناس!
! سلام خانوم خوشگله
نگاهی بش انداختم و گفتم
+چه پرو
! پوزخند
جونگ کوک اومد یقه اش رو گرفت و گفت
جونگ کوک: با جه جراتی به اموال بی تی اس دست میزنی
اینو گفت یخورده هیجان گرفتم
! فرار کرد
ا/ت: کوکی
جونگ کوک: اوم
ا/ت: تو الان چی گفتی
جونگ کوک: اموال بی تی اس
بهش خیره شدم که با صدای جین به حال خودمون اومدیم
جیمین:یاااا حضرت سلیمان
همه شوکه شدن
جیمین: فردا کنسرت داریم
ا/ت :جییییغ
اعضا: ما باید جیغ بزنیم تو چرا میزنی
ا/ت: یا خداا، لایت استیکمو تمیز نکردم
تنظیم نکردم لباس نخریدم برنامه ای برای میکاپم ندارم مدل موهامو نیمدونم (همه اینا با ترس)
ویو اعضا:
تا ا/ت اینو گفت سری پاشد رفت
ما هم باهاش رفتیم مارو رسوند رفتیم تمرین کنیم
(پرش زمانی)
صبح
ویو ا/ت
صبح شد بلند شدم رفتم دوش گرفتم و به پانیا زنگ زدم اومد خونم و باهم اماده شدیم تا شب داشتیم کار میکردیم
شام خوردیم و لایت استیک رو ورداشتیم
یهو ساعتو دیدیم کنسرت شروع شده بود با عجله رفتیم که دیدم کوک بهم زنگ زد (تصویری)
جواب دادم و......
ادمین پکی
۱۸.۶k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.