پشت هر آهت چرا می آوری ای داد را

پشت هر آهت؛ چرا می آوری ای داد را!
خون نکن بانو دلِ این شاعر ناشاد را

در غزلهایم همیشه ردپایی از توهست
از کجا آورده ای! حکم ورود آزاد را

بی تو بودن را فدای با تو مردن میکنم
شک نکن بسیار دارم غیرت فرهاد را

بی تو میمیرم ندارد با تو خواهم مرد چون
وضع کردم در خود این قانون نو بنیاد را
دیدگاه ها (۱)

زعفران گونه شکر خنده عسل بانوی من!ماه چهره صورتی لبها سیه گی...

🌺 مرا یک بوسه مهمان کن کسی فهمید، کتمان کن

من از آغاز عمرم در قفس بودممرا از حبس و از زندان نترسانید من...

.می خواهم اتبه اندازه یک ترمزاحمقانه است ؟نهمن در یک تصادف ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط