ای وای بابایم چه شد از رأس او خون می چکد
[[[ 49 ]]]
ای وای بابایم چه شد از رأس او خون می چکد
خون با تنش آغشته است از جان او خون می چکد
بابا دهانت چی شده ضربه به نیزه خورده ای
آخر ز دندان و دهان از این لبان خون می چکد
عمّه خودش دیده چقدر تیر بر تنت دشمن زده
از لای هر تیر جفا دارد خدا خون می چکد
انگشترت را او ربود انگشت تو ببریده است
از لای انگشتت پدر بر روی خاک خون می چکد
در گودی افتاده بُدی دشمن به دورت حلقه زد
با هر لگد از دشمنان از زخمها خون می چکد
شمر گردنت را می برید فریاد زهرا شد بلند
هی دست و پا تو می زدی از گردنت خون می چکد
عرشیّ شود ریزت حسین تا زخمها سالم شود
سیّد بدن پر نعل شد هر ردّ نعل خون می چکد
#سیدعرشی #گودی_قتلگاه #روضه #شعر @شعرآیینی
ای وای بابایم چه شد از رأس او خون می چکد
خون با تنش آغشته است از جان او خون می چکد
بابا دهانت چی شده ضربه به نیزه خورده ای
آخر ز دندان و دهان از این لبان خون می چکد
عمّه خودش دیده چقدر تیر بر تنت دشمن زده
از لای هر تیر جفا دارد خدا خون می چکد
انگشترت را او ربود انگشت تو ببریده است
از لای انگشتت پدر بر روی خاک خون می چکد
در گودی افتاده بُدی دشمن به دورت حلقه زد
با هر لگد از دشمنان از زخمها خون می چکد
شمر گردنت را می برید فریاد زهرا شد بلند
هی دست و پا تو می زدی از گردنت خون می چکد
عرشیّ شود ریزت حسین تا زخمها سالم شود
سیّد بدن پر نعل شد هر ردّ نعل خون می چکد
#سیدعرشی #گودی_قتلگاه #روضه #شعر @شعرآیینی
۴۸۸
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.