Part two

Part two
سه پارتی از بنگ چان
_چته عمارت و گذاشتی رو سرت
+خونم کم شده میدونی چند وقته پر*یود نشدم حالم داره از بوی خونم که توی کل این اتاق پخش شده بهم میخوره(داد)
_سر من داد نزن(داد)
+می زنم هر چقدر بخوام میزنم تو میدونی داره بهم چی میگذره فقط برای لذتت به روش خودت منو اسیر کردی هفت ماه از زندگیم و حروم کردیو بعد از این حرفم اون دوباره به سمت من حجوم می اورد
و من را به رگبار شکنجه میبندد

دو روز بعد*
نباید این اتفاق می افتاد او همان شب بعد از ان شکنجه ی دردناک نه تنها خونم را خورد بلکه به من تجا*ز هم کرد
و حالا دیگر دختر نیستم، من می دانستم او کیست و ارزو میکردم زودتر به خاطر بیاورد
معشوقه ی قدیمیم که بعد از سالها دوباره عاشق من شده اما اینبار به من چیزی نمی گوید و با قدرتش لهم میکند
به در خیلی ارام مشت میزنم و با دردی که در شکم و بدنم حس میکنم برای اولین بار اسمش را فریاد میزنم و بیهوش میشوم
+چانننننننن
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۳)

Part lastسه پارتی بنگ چانچشمانم را باز میکنم و در اتاقی زیبا...

خب بلوبریییییی ها 🫐دیگه قرار نیست فیکشن های طولانیییییی بنوی...

When he is a vampireسه پارتی از بنگ چانبه در تکیه میدهم و دس...

*Part two* شرطش مسلما باعث خشنودی من میشد اما خب نمیتونستم د...

ازمایشگاه سرد

سه پارتی هیسونگ p1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط