پارت ۴

پارت ۴

این چند روز دیگه گربه نمیشم و از اون کسی که منو به گربه تبدیل کرده بود پرسیدم که دیدن گفت عاشق شدی و طلسمت باطل شده داشتم تلویزیون نگاه میکردم که ات سریع اومد پیشم
+یونگیییی بدبخت شدم
-چرا؟
+ خانوادم دارن میان
-خب؟
+خو خنگه تو رو اینجا ببینن بدبخت میشم
-چرا
+ای خدا
-خو بگو دوست پسرتم دیگه
+پدرم نمیدونی چه ذهن خرابی داره
-مث توعه دیگه
+الاغ
-گاو
+بیا بریم خرید
-نمیخوام خوابم میاد
+بلا خوابه؟ صب تا شب لم دادی تو مبل میخوری و میخوابی
-هوم
+عشقم *لوس کرد خودشو
-چی؟ *تعجب
+قربونت بشم
-حالا خوبه رو به رومی
+بیا بریم دیگعععه
-هی خر خودتی عمرا
+هب باشه میرم لباس بپوشم
-کجا؟
+ اومدم پایین حاضر باش
-یاااا
+رفت 👣
-نگا نگا لباس باز نمیپوشیاااا
+میپوشم *داد
-جرعت داری بپوش *داد
+ خیلی خوبن میپوشم
شوگا ویو
این چند روز انقدر گفتن لباس باز نپوش مردم رفتم اماده شدم اومدم پایین ( منظورم اینه از پله ها اومد پایین )
- جذاب شدی
+تو هم همین طور
-لباست
+خفه
-هوف اگه شوهرت بودم جرعت نداشتی بپوشی
+خو بیا شوهرم شو
-اوم
+منم دوست دارم *کیوت
-چی؟
+شاید خیلی زود گفته باشم
-ها
+دوست.. دارم *داد
-منم
+واقعا
-اوم اره
پرید بغل شوگا
+عشقم بریم
-خنده
بریم
.....

کامنت ۱۰
لایک ۱۰
کم تر کردم کامنت ها رو *-*