خیلی ناراحت شدم از کسایی که فیکم و میخونن ولی لایک و کامن
خیلی ناراحت شدم از کسایی که فیکم و میخونن ولی لایک و کامنت نمیزارن
و من فقط به خاطر چند نفری میزارم که حمایت میکنن
______________________________________
پارت ³
+ خب حیف شد میخواستم تو رو هم ببرم بار
- میام
+تو مگه خوای نبودی؟
-میخواستم ببینم چیکار میکنی
+ایش
-خب لباسی خریدی که بپوشم
+اره تو اتاق مهمونه
- وا
+کوفت .. نه تو رو خدا بزارم تو خونم بمونی بخوابی بخوری بعدشم من رو تختم حساسم پس گمشو بیرون
-ولی لباست بازه ها
+به تو چه
رفت لباسشو پوشید منم ارایشم و تمدید کردم اومدم پایین ولی از حق نگذریم جذابه :/
-خوبه
+اوهوم بریم
......
رسیدیم بار رفتیم سمت دوستام
+های بچه ها
؟؟؟؟؟ سلام
بورا :این پسر خوشتیپه کیه؟
+بورا
-شوگا هستم دوست پسر ات
+تو.... *شوگا چپ نگاش کرد که خفه شد 😐
لیا :اوه همچین پسر جذابی چرا باید دوست پسر ات باشه؟
+لیا دنبال دوست پسر من نباش که چشماتو در میارم
( خب بزارین بگم چرا باهاش بده لیا از این هر*ز*ه هاست اوکی؟ )
لیا :خدا رو شکر خودم دارم
+اره ولی از تو بعیده
کوک:های ات
+اوه کوک
*دوست پسر بورا
-سلام
کوک:سلام من جونگ کوکم وای منو کوک صدا میکنن
-اوهوم
+خب چی سفارش دادین؟
بورا :منتظر توعه خر بودیم
من ویسکی میخوام
+منم
-نه
+شوگا *عصبی
-هوف باشه
منم همین طور
بورا : گارسون...
.....
هممون مست بودیم جز شوگا تصمیم گرفتیم جرعت حقیقت بازی کنیم
... بورا و جیمین
جیمین:ج یا ح
بورا : ج
جیمین :برو لب اتو ببوس!
بورا :هوف
......
ات و کوک
کوک:ج یا ح
+ ج
کوک :برو رو پای شوگا تا اخر بازی بشین
+یااا
کوک: بدو
.....
ات ویو
تا اخر بازی رو پای شوگا بودم شوگا هم دستاشو دورم حلقه کرده بود یه جورایی دوسش داشتم پسر خوبیع
لیا داشت با حرص ما رو نگاه میکرد که من دیگه داشتم بیهوش میشدم که شوگا گفت
-ات دیگه بریم
+اوهوم
کاملیا : کجا؟
-ات دیگه داره بیهوش میشه بهتره بریم
بورا :اوکی
...... ۲روز بعد
شرایط
لایک ۱۰
کامنت ۲۰
خیلیه؟
و من فقط به خاطر چند نفری میزارم که حمایت میکنن
______________________________________
پارت ³
+ خب حیف شد میخواستم تو رو هم ببرم بار
- میام
+تو مگه خوای نبودی؟
-میخواستم ببینم چیکار میکنی
+ایش
-خب لباسی خریدی که بپوشم
+اره تو اتاق مهمونه
- وا
+کوفت .. نه تو رو خدا بزارم تو خونم بمونی بخوابی بخوری بعدشم من رو تختم حساسم پس گمشو بیرون
-ولی لباست بازه ها
+به تو چه
رفت لباسشو پوشید منم ارایشم و تمدید کردم اومدم پایین ولی از حق نگذریم جذابه :/
-خوبه
+اوهوم بریم
......
رسیدیم بار رفتیم سمت دوستام
+های بچه ها
؟؟؟؟؟ سلام
بورا :این پسر خوشتیپه کیه؟
+بورا
-شوگا هستم دوست پسر ات
+تو.... *شوگا چپ نگاش کرد که خفه شد 😐
لیا :اوه همچین پسر جذابی چرا باید دوست پسر ات باشه؟
+لیا دنبال دوست پسر من نباش که چشماتو در میارم
( خب بزارین بگم چرا باهاش بده لیا از این هر*ز*ه هاست اوکی؟ )
لیا :خدا رو شکر خودم دارم
+اره ولی از تو بعیده
کوک:های ات
+اوه کوک
*دوست پسر بورا
-سلام
کوک:سلام من جونگ کوکم وای منو کوک صدا میکنن
-اوهوم
+خب چی سفارش دادین؟
بورا :منتظر توعه خر بودیم
من ویسکی میخوام
+منم
-نه
+شوگا *عصبی
-هوف باشه
منم همین طور
بورا : گارسون...
.....
هممون مست بودیم جز شوگا تصمیم گرفتیم جرعت حقیقت بازی کنیم
... بورا و جیمین
جیمین:ج یا ح
بورا : ج
جیمین :برو لب اتو ببوس!
بورا :هوف
......
ات و کوک
کوک:ج یا ح
+ ج
کوک :برو رو پای شوگا تا اخر بازی بشین
+یااا
کوک: بدو
.....
ات ویو
تا اخر بازی رو پای شوگا بودم شوگا هم دستاشو دورم حلقه کرده بود یه جورایی دوسش داشتم پسر خوبیع
لیا داشت با حرص ما رو نگاه میکرد که من دیگه داشتم بیهوش میشدم که شوگا گفت
-ات دیگه بریم
+اوهوم
کاملیا : کجا؟
-ات دیگه داره بیهوش میشه بهتره بریم
بورا :اوکی
...... ۲روز بعد
شرایط
لایک ۱۰
کامنت ۲۰
خیلیه؟
۲.۴k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.