Monster in the forest
Monster in the forest
فصل ۲ پارت ۸
ا.ت: تو...خواهر داشتی؟
جیهیون: آره..
ا.ت: خب... اگه بخوای من میتونم نونات باشم...البته...مطمئنا نمیتونم جای خواهر واقعیت رو بگیرم..
جیهیون: واقعا؟
ا.ت: آره...تو هم میتونی انسان بشی...دیگه کسی بهت بی توجهی نمیکنه
جیهیون:*به بقیه اعضا نگاه میکنه*
ا.ت: بهمون بگو چجوری باید جیهوپ و جیمین رو برگردونیم...و چجوری دوباره تبدیل به انسان بشیم
جیهیون: خب...درخت از بین رفته..
ا.ت: یعنی...هیچ راهی نیست که انسان بشیم؟
جیهیون: باید قدرتش رو داشته باشیم...از تمام هیولا های جنگل...فقط یکیشون این قدرتو داره
تهیونگ: به به...یکی دیگه هم به لیست گمشده هایی که باید پیدا کنیم اضافه شد..
جیهیون: فکر نمیکنم...احساس میکنم یکی از شما ها قدرتش رو داره
همگی:*به همدیگه نگاه میکنن*
نامجون: یذره راهنمایی میکنی؟
جیهیون: من جوابی رو نمیدونم که بخوام راهنمایی کنم..
جین: من نگران یه چیزی هستم..
همگی: چی؟؟
جین:*به جیمین نگاه میکنه* نکنه...جیمین این قدرتو داشته باشه..
همکی:*به جیمین نگاه میکنن*
ا.ت: بیاین دعا کنیم اون نباشه...مگرنه ایندفعه باید یکیو پیدا کنیم که مرده ها رو زنده کنه
تهیونگ: مگه فقط ما نیستیم که هیولا های اصلی جنگلیم که توهم نیستن؟
ا.ت: خب...آره..
جیهیون: بیخیال اون نیست...شاید یکی دیگه از شما ها باشه
نامجون: ما که ازمون قدرتی نمونده که ندونیمش..
جین: چرا...یکی مونده..
همگی:*به ا.ت نگاه میکنن*
ا.ت: مگه قدرتای من مثل جونگ کوک نیستن؟ قدرتای یه ومپایر
یونگی: ربطی نداره...قدرتات هر جوری میتونن باشن
ا.ت:*به جیهیون نگاه میکنه*
جیهیون: بنظرم باید امتحان کنی..
ا.ت: من که نمیدونم چطوری باید ازش استفاده کنم..
جیهیون:*شونه هاشو بالا میزنه* اینو دیگه خودت باید پیدا کنی
ا.ت:*رو به اعضا میکنه* خب...شما معمولا چجوری از قدرتاتون استفاده میکنین؟
همگی:*نگاه تاسف بار*
ا.ت: چیه؟
تهیونگ: خب ومپایر عاقل...اگه از بین هممون تو فقط این قدرتو داری یعنی شکل استفاده ازش هم با هممون فرق میکنه
ا.ت:*میره سمت درخت و دستشو میزاره روش* دیگه رنگش تغییری نمیکنه..
جیهیون: خب دیگه..
ا.ت:*سرشو میزاره روش* من چه غلطی با تو بکنم آخهـــــــــه..
جیهیون:*نگاه تاسف بار* داری با یه درخت حرف میزنی..
ا.ت: ساکت شو..
(مدتی بعد)
ا.ت:*همچنان در همان حالت*
جین: خسته نشدی؟
ا.ت: بزارین تمرکز کنم بفهمم باید چه غلطی بکنم..
جین:*حرفشو قورت میده*
ا.ت:*از جاش میپره* یا بسم الله..
تهیونگ: چیشووود؟!؟!
جیهیون: الان تو دقیقا چیکار کردی؟؟
ا.ت: به جان خدا بیامرز مادرم هیچ غلطی نکردم..
یونگی: زخمت داره خونریزی میکنه!!
ا.ت:*دست میزاره سر جای چنگ روی صورتش* یعنی...نیاز به خون من داشت؟
جیهیون: چه عالی...حالا این خرگوش کوچولوتون باید به درخت دست بزنه تا جیهوپ رو ببینین..
نامجون: فعلا که خرگوش کوچولومون خوابه..
جیهیون: ای بابا...من خیلی واضح بهتون گفتم میتونم اینو کنترل کنم...تا الان بخاطر من خواب مونده
تهیونگ: پدصگگگگگ
جیهیون: الان الان بیدار میشه یه دیقه وایسا
ادمین نتش تموم شده یه چند روز دیگه میاد🥲 البته بینش شاید قایمکی گوشی مامانمو برداشتم بهش وصل شدم براتون پارت بزارم😂
فصل ۲ پارت ۸
ا.ت: تو...خواهر داشتی؟
جیهیون: آره..
ا.ت: خب... اگه بخوای من میتونم نونات باشم...البته...مطمئنا نمیتونم جای خواهر واقعیت رو بگیرم..
جیهیون: واقعا؟
ا.ت: آره...تو هم میتونی انسان بشی...دیگه کسی بهت بی توجهی نمیکنه
جیهیون:*به بقیه اعضا نگاه میکنه*
ا.ت: بهمون بگو چجوری باید جیهوپ و جیمین رو برگردونیم...و چجوری دوباره تبدیل به انسان بشیم
جیهیون: خب...درخت از بین رفته..
ا.ت: یعنی...هیچ راهی نیست که انسان بشیم؟
جیهیون: باید قدرتش رو داشته باشیم...از تمام هیولا های جنگل...فقط یکیشون این قدرتو داره
تهیونگ: به به...یکی دیگه هم به لیست گمشده هایی که باید پیدا کنیم اضافه شد..
جیهیون: فکر نمیکنم...احساس میکنم یکی از شما ها قدرتش رو داره
همگی:*به همدیگه نگاه میکنن*
نامجون: یذره راهنمایی میکنی؟
جیهیون: من جوابی رو نمیدونم که بخوام راهنمایی کنم..
جین: من نگران یه چیزی هستم..
همگی: چی؟؟
جین:*به جیمین نگاه میکنه* نکنه...جیمین این قدرتو داشته باشه..
همکی:*به جیمین نگاه میکنن*
ا.ت: بیاین دعا کنیم اون نباشه...مگرنه ایندفعه باید یکیو پیدا کنیم که مرده ها رو زنده کنه
تهیونگ: مگه فقط ما نیستیم که هیولا های اصلی جنگلیم که توهم نیستن؟
ا.ت: خب...آره..
جیهیون: بیخیال اون نیست...شاید یکی دیگه از شما ها باشه
نامجون: ما که ازمون قدرتی نمونده که ندونیمش..
جین: چرا...یکی مونده..
همگی:*به ا.ت نگاه میکنن*
ا.ت: مگه قدرتای من مثل جونگ کوک نیستن؟ قدرتای یه ومپایر
یونگی: ربطی نداره...قدرتات هر جوری میتونن باشن
ا.ت:*به جیهیون نگاه میکنه*
جیهیون: بنظرم باید امتحان کنی..
ا.ت: من که نمیدونم چطوری باید ازش استفاده کنم..
جیهیون:*شونه هاشو بالا میزنه* اینو دیگه خودت باید پیدا کنی
ا.ت:*رو به اعضا میکنه* خب...شما معمولا چجوری از قدرتاتون استفاده میکنین؟
همگی:*نگاه تاسف بار*
ا.ت: چیه؟
تهیونگ: خب ومپایر عاقل...اگه از بین هممون تو فقط این قدرتو داری یعنی شکل استفاده ازش هم با هممون فرق میکنه
ا.ت:*میره سمت درخت و دستشو میزاره روش* دیگه رنگش تغییری نمیکنه..
جیهیون: خب دیگه..
ا.ت:*سرشو میزاره روش* من چه غلطی با تو بکنم آخهـــــــــه..
جیهیون:*نگاه تاسف بار* داری با یه درخت حرف میزنی..
ا.ت: ساکت شو..
(مدتی بعد)
ا.ت:*همچنان در همان حالت*
جین: خسته نشدی؟
ا.ت: بزارین تمرکز کنم بفهمم باید چه غلطی بکنم..
جین:*حرفشو قورت میده*
ا.ت:*از جاش میپره* یا بسم الله..
تهیونگ: چیشووود؟!؟!
جیهیون: الان تو دقیقا چیکار کردی؟؟
ا.ت: به جان خدا بیامرز مادرم هیچ غلطی نکردم..
یونگی: زخمت داره خونریزی میکنه!!
ا.ت:*دست میزاره سر جای چنگ روی صورتش* یعنی...نیاز به خون من داشت؟
جیهیون: چه عالی...حالا این خرگوش کوچولوتون باید به درخت دست بزنه تا جیهوپ رو ببینین..
نامجون: فعلا که خرگوش کوچولومون خوابه..
جیهیون: ای بابا...من خیلی واضح بهتون گفتم میتونم اینو کنترل کنم...تا الان بخاطر من خواب مونده
تهیونگ: پدصگگگگگ
جیهیون: الان الان بیدار میشه یه دیقه وایسا
ادمین نتش تموم شده یه چند روز دیگه میاد🥲 البته بینش شاید قایمکی گوشی مامانمو برداشتم بهش وصل شدم براتون پارت بزارم😂
۲۸.۶k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.