لطفا با کمی حوصله بخونید

لطفا با کمی حوصله بخونید...............!!!!
من از عشقی که حسین آنرا برگزید میگویم.... عشقی که هیچ وابستگی ندارد... اگر هزاران نامه رسید که بیا، یا گروهی بگویند مرو... برای تو که به حقیقت راه یافته‌ای دیگر مهم نیست... عشق او فراتر از آدمهای سرزمینی است که دخترانشان را زنده بگور میکردند...او قدم در راهی گذاشت که فهمید مرگش حتمی است... اما برای انسانهای ازاده مرگ نقطه اوج زندگیست، بالاترین قله ای که زندگی به آن دست می یابد... حسین از عشق لبریز بود، وقتی عشقی لبریز شد، تقسیم میشود، وتو مرتبا می بخشی... بدون آنکه توقع دریافت داشته باشی، این زمان تو به آزادی میرسی، که این آزادی از عشق والاتر است .......
عطر وجود حسین همچون باران بر روی همه می بارد... گزینشی در این بارش نیست، مثل یک رودخانه جاری است ... می خواهی تو سیراب شوی یا تشنه بمانی...
تنها برایش سینه نزن، عزاداری کافی نیست... اورا بشناس... اگر شناختی، فضای درونت وسیع خواهد شد واز عشق لبریز میشوی رها و آزاد از همه نوع وابستگی خواهی شد....تو جلوه های زیبا ونهان جهان هستی را با چشم دل احساس خواهی کرد.........!!!
دیدگاه ها (۱۰)

کمی که سرت را بالا بگیری... آنجا در زلال شب ، مهتاب را رویت...

چند شب پیش عنکبوتی گوشه اتاقم تار تنیده بود ونمی توانست غذای...

تو در زندگی فراز و نشیب های زیادی را تجربه خواهی کرد، اما ه...

من از کودکی از مرگ می ترسیدم ، زیرا مرگ را رفتن در گورستانی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط