وقتی تصادف کردی و فراموشی گرفتی
وقتی تصادف کردی و فراموشی گرفتی
نامجون:ا/ت منو نمیشناسی؟منم نامجون کسی که عاشقت بود
-اقا چی میگید من شمارو نمیشناسم لطفا برید بیرون(چطوری بیرون میکنیی)
نامجون از اتاق میره بیرون ولی از تلاش دست برنمیداره
جین:با گریه بالا سرت وایساده که تو چشماتو باز میکنی
جین:عزیزم منم ورد والد هندسامت همونی که غذاهاش از مال توام خوشمزه تر بود
توام بخاطر از خودشیفتگی جین اونو یادت میاد😅😂
یونگی:با عصبانیت وایساده و با خودش میگه چرا گذاشته اون شب رانندگی کنی
هوسوک: با گریه بالا سرته و میگه سانشاینم نمیخوای منو یادت بیاری؟منم هوپ تو
-اقا چی میگید واسه خودتون شما گی هستید لطفا مزاحمم نشید... پرستااار پرستااار لطفا این اقارو ببرید بیرون
جیمین: ا/ت خوشگلم منو یادت بیار میدونی من بدون تو نمیتونم یادت بیار اگه منو به یاد بیاری قول میدم لا جی بولالا بگم هرچقدر که تو بخوای
_چی میگی واسه خودت لاجی بولالا دیگه چه کوفیته لطفا بیر...(یه خاطرات محوی به لطف لاحی بولالا یادت میاد)
تهیونگ:ا/ت تو باید میفهمی باید منو یادت بیاری باااید من بدون تو نمیتونم(چون تو ترسیده بودی داد میزنی)
- پزستااار پرستاار لطفا بیاید این اقارو ببرید بیرون من نمیشناسمش
پرستار ها ته رو میگیرن ولی اون با عصبانیت اونارو کنار میزنه و میاد طرفت و لبتو میبوسه و زیر گوشت میگه لطفا یادم بیار(توام بخاطر این اتفاق که قبلا هم بین تو و ته افتاده بود و تو یکم یادت اومد سردرد داشتی و بهوش شدی)
جونگکوک:ا/ت لطفا خواهش میکنم منو یادت بیار اگه منو به یاد بیاری شیرموز میدما یهت
-اولا خودم میتونم شیرموز یخورم چلاق نیستم بعدشم بفرمایید بیرون
جونکوک لز اتاق میره بیرون ولی هرروز میاد پیشت تا یادت بیاری
نامجون:ا/ت منو نمیشناسی؟منم نامجون کسی که عاشقت بود
-اقا چی میگید من شمارو نمیشناسم لطفا برید بیرون(چطوری بیرون میکنیی)
نامجون از اتاق میره بیرون ولی از تلاش دست برنمیداره
جین:با گریه بالا سرت وایساده که تو چشماتو باز میکنی
جین:عزیزم منم ورد والد هندسامت همونی که غذاهاش از مال توام خوشمزه تر بود
توام بخاطر از خودشیفتگی جین اونو یادت میاد😅😂
یونگی:با عصبانیت وایساده و با خودش میگه چرا گذاشته اون شب رانندگی کنی
هوسوک: با گریه بالا سرته و میگه سانشاینم نمیخوای منو یادت بیاری؟منم هوپ تو
-اقا چی میگید واسه خودتون شما گی هستید لطفا مزاحمم نشید... پرستااار پرستااار لطفا این اقارو ببرید بیرون
جیمین: ا/ت خوشگلم منو یادت بیار میدونی من بدون تو نمیتونم یادت بیار اگه منو به یاد بیاری قول میدم لا جی بولالا بگم هرچقدر که تو بخوای
_چی میگی واسه خودت لاجی بولالا دیگه چه کوفیته لطفا بیر...(یه خاطرات محوی به لطف لاحی بولالا یادت میاد)
تهیونگ:ا/ت تو باید میفهمی باید منو یادت بیاری باااید من بدون تو نمیتونم(چون تو ترسیده بودی داد میزنی)
- پزستااار پرستاار لطفا بیاید این اقارو ببرید بیرون من نمیشناسمش
پرستار ها ته رو میگیرن ولی اون با عصبانیت اونارو کنار میزنه و میاد طرفت و لبتو میبوسه و زیر گوشت میگه لطفا یادم بیار(توام بخاطر این اتفاق که قبلا هم بین تو و ته افتاده بود و تو یکم یادت اومد سردرد داشتی و بهوش شدی)
جونگکوک:ا/ت لطفا خواهش میکنم منو یادت بیار اگه منو به یاد بیاری شیرموز میدما یهت
-اولا خودم میتونم شیرموز یخورم چلاق نیستم بعدشم بفرمایید بیرون
جونکوک لز اتاق میره بیرون ولی هرروز میاد پیشت تا یادت بیاری
۳.۹k
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.