اجباری اما شیرین

پارت : سی دوم
تهیونگ : آقا اجازه این دوتا بهم قرار می زارن همو دوست دارن
جنی : ریدی عزیزم
رزی : من فقدر تو رو گیر بیارم
جیسو : وای جر خوب چرا به ما نگفت آید
جین : شوکم
رزی : من باید برم
جیسو : کجا عروس گلم
رزی : جانم هیچی برم دیگ دارم میمیرم از خجالت
جین : خجالت چی ...
جنی : ببین فقدر بابا ای من نفهم
جین : می دون
رزی : چی ....
جین : اون می دون همچی
جنی : وات
جیسو : خوب الان باید چ کنیم
جیمین : سوال دار باید بریم خواستگاری
جین : اع در این حد
جیمین : آره دیگ
چند ماه بد
جنی : وای ببین کی اینجا عروس خانم
رزی : اذیت نکن
جنی : حالا چرا اعصاب نداری ؟
رزی : استرس دارم تا سلامتی روز عروسی ام
جنی : آخی اشکالی ندارع
رزی : آره من اروم ام
جنی : قرار همچی خوب پیش بره
رزی : آره
جنی : بخند ناراحت نباش
رزی : باشه خواهر گلم
جنی :لاومی
شب تو خانه
رزی : چ شبی بود
جیمین : شب عروسی الان رسم تو زن منی
رزی : عرررر عادت ندارم
جیمین : عادت می کنی
جین : بچه ها جمع شید ؟
جیمین : جان
جین : شما نمی خواید بچه بیارید ؟
رزی : پدر جان ما ک امشب ... ازدواج کردیم
جنی : ماهم نه
تهیونگ : حالا خیلی هم مطمئن نیستیم
جنی :خیلی هم هستیم
جین : هر کدوم ک اول بچه بیار جایزه پیش من داره
شب
تهیونگ : بیب چند وقت درگیر کار عروسی اصل ب من توجه نمی کنی
جنی : ای وای من لوس بازی در نیار
تهیونگ : می خوام امشب کامل مال خودم کنمت
جنی : جانم .؟
بقیه اش با ذهن کثیف خودتون
فردا صبح
جنی ویو
خوب با کوک کات کردم اون لیسا ازدواج کردن
من از اول هم باید کات می کردم می دونی من تهیونگ دوست دارم نمی خوام اذیت کنم اون شوهر من البته دیگ دانشگاه هم نمیرم ...
♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #و_ه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی #کمپانی
#فیک
#جیمین
#بی_تی_اس
#کیپاپ
#تهنی
#لیزکوک
#جینسو
#رزمین
#جیرز
#بلگتن
#شیپ
#رمان
#ونشات
#اصمات
#تهیونگ
#کوک