اجباری اما شیرین

پارت : سی یکم

تهیونگ : اصل حواس آت هست ک فردا باید بریم فشن شو
جنی : اوم نه
تهیونگ : خوب وسایل تو جم کن بریم خانه خودموت
جنی : نمی خوام
تهیونگ : غلط نخور عزیزم
جنی : من هنوز قهرم ها
تهیونگ : باش بابا
جنی : خیلی خوب بابا من میرم وسایل امو جم کنم
تهیونگ : اوکی منتظرم
شب
جیمین : خوب جنی تهیونگ دلم تنگ میشه ولی با رفتن شما آرامش خیلی بدی ب خانه میاد
جنی : قرار نیست ک بمیریم
جیمین : به هر حال
رزی : خواهر قشنگ ام مراقب خودت باش هوی هویج
تهیونگ : با منی ؟
رزی : بله خودت بفهمم خواهرم اذیت کردی میام بالا سرت
تهیونگ : این خواهر شما بیشتر ما رو اذیت می کن
رزی : خوب حتما حقت بود
تهیونگ : ببین من میرم ب بابات می کم هاااا
جیمین : بچها هااا
تهیونگ : حالت خوب ؟
جیمین : پرواز تون دیر شد
جنی : اوکی دیگ ما بریم بای
رفتن
جیمین : خوب بیب چ کنیم ؟
رزی : بریم یک چیزی بخوریم ؟
جیمین : آره بیب
یک هفته بد فشن شو
جنی : بابا کجاست ؟
جیمین : امشب نمی یاد خانه
جنی : اوکی پس بزنگ رزی بیاد اینجا
جیمین : باش
دینگ دینگ دینگ
جنی : بلع ؟
کوک : سلام خوبی ؟
جنی : سلام مرسی تو خوبی ؟
کوک : آره بد نیستم
جنی : جانم کاری داشتی ؟
کوک : میگم که نمی خوای من ببینی بیب ؟
جنی : نمی دونم
کوک : خوب دلم تنگ دانشگاه ام ک نمی یای
جنی : امروز خیلی شلوغ ام
کوک : خیل خوب فردا چطور
جنی : اوکی
کوک : اوکی پس همون کافه همیشه کی
جنی : ارع بیب
کوک : بای
جنی: بای
شب
رزی : کمک می خوای
جنی : نه بابا
رزی : او چ کردی
جنی : می دونی ک دسبخت ام خیلی خوب
رزی : بله
چند مین بد
تهیونگ : دستت در نکن خیلی خوب بود جنی
جنی : خواهش می کنم
رزی : وای بچه ها میاید فیلم ترسناک ببینم
جیمین : من ک هستم
جنی : آرم
تهیونگ : ارع
یک ساعت بد
رزی : فقدر منم ک مثل سگ می ترسم
جنی : تنها نیستی گلم
جیمین : ن باید بگم ولی پشم منم ریخت
تهیونگ : منم
نکته : کل چراغ ها خاموش دارن فیلم ترسناک می بیند
جنی : از پاین صدا میاد
رزی : آره
جیمین : خدایا
تهیونگ : بیاید بریم ببینم چی
جنی تهیونگ ، رزی جیمین دست های هم گرفتن
رزی : یاااااا
جیمین : یلعللللللللیییییی
جنی : خدایا توبه
جیسو : چه تون
جین : وایسا ببینم جمین
رزی جیمین از هم فاصله می گیرند
تهیونگ : شما از کجا پیدا تون شد
جیسو : چرا چراغا خاموش
جین : مادرت از مسافرت اومد قرار بود بهتون نه گیم
جنی : اخع پدر من مگ نگفتی شب نمی یام
جین : اول صبر کن ببینم شما کی هستی ؟
رزی : من خواهر جنی اوم
جین : آها دختر نخست وزیر رزی درست ؟
رزی : بله
جیسو : پس چرا دست آت تو دست جیمین بود ؟
جنی : خوب چیز می. دونی آید

#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #و_ه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی #کمپانی
#فیک
#جیمین
#بی_تی_اس
#کیپاپ
#تهنی
#لیزکوک
#جینسو
#رزمین
#جیرز
#بلگتن
#شیپ
#رمان
#ونشات
#اصمات
#تهیونگ
#کوک
دیدگاه ها (۷)

اجباری اما شیرین

اجباری اما شیرین

پارت : سوم زیبای خفته ۲

پارت : سوم زیبای خفته

ای بابا🗿#کاور#جنی#ویپاپ#لیسا#جیسو#رزی#تهیونگ#جیمین#جونگکوک#ج...

دوهی : خوب بیاین یک جایی جشن بگریم ات : اره فکر خوبه پس شب ...

ادیت بلک پینک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط