باز هم دل تنگ روز کودکی هایم شدم

باز هم دل تنگِ روزِ کـــــــــودکی هایم شدم
غرق در لبخــند و شادی ، موج رویایم شدم
آرزویم خیلی کــــوچک بود و من کوچک تر
آرزوی کــــــــــــــوچکِ شیرین زیبایم شدم
شاد بودم بی دلیل هم بـی خبر از درد و رنج
در درون مدرسه با صــــــوت در جایم شدم
جنگ اطرافم نبود هم انتــــــــــحار و انفجار
صـــــــلح و آرامش نیک و تبعید فردایم شدم
قهر می کــــردم چه آسان در کنارش آشتی
در میانِ دردِ پنهان حـــــــــــــال پیدایم شدم
شوق و ذوق مدرسه از خواب بیدارم نمود
درکنار کــــــــــــــودکی مست تماشایم شدم
دیدگاه ها (۴۴۸)

همیشه وجود کلمه ای به اسم "خدا" رو دوس داشتم حس و لمس کنم ،...

نمیدونم چطور میتونم بگم که چقدر عاشق اسمتم ، من یه آجی دارم ...

دلواپسم این روزها از بابت چشمَمتنگ آمده هر ثانیه در ساعت چشم...

من از بیراهه ها هستممرا در قصه پیدا کندرونِ هر چه آشفتستکنار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط