تو را بانو نامیدهام

تو را بانو نامیده‌ام.
بسیارند از تو بلندتر، بلندتر
بسیارند از تو زلال‌تر، زلال‌تر

اما بانو تویی

از خیابان که می‌گذری
نگاه کسی را به دنبال نمی‌کشانی
کسی تاج بلورینت را نمی‌بیند
کسی بر فرش سرخ ِ زیر پایت
نگاهی نمی‌افکند.
و زمانی که پدیدار می‌شوی
تمامی رودخانه‌ها به نغمه در‌می‌آیند
در تن من
زنگ‌ها آسمان را می‌لرزانند
تنها تو و من
تنها تو و من، عشق ِمن
به آن گوش می‌سپریم.



"پابلو نرودا"
دیدگاه ها (۴)

با تو که هستم مدام برق چشمانم را می پوشانم...سوال هایم از تو...

Today in my veinsYour blood is runningA gentle streamSimpleA...

موسیقی روزگارگذر ایام .هم در کنار تو فراموش میشود .چوه چه به...

چونان به من نزدیکیچونان به من نزدیکیکه اگر جایی نباشم، تو نی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط